اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعه ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا برحمتک یا ارحم الراحمین
فاطمیه قصه گوی رنجها است بهترین تفسیر سوز مرتضی است
فاطمیه جنگ اشعار علی است شرح حال چشم خونبار علی است
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهرای هجده ساله است
فاطمیه آتش افروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل است
فاطمیه سینه چاک درد ها است شاهد نامردی نامرد هاست
فاطمیه مهر زد تاریخ را در دل آتش گدازد میخ را
فاطمیه سوخت درب خانه ای شمع را کشتند با پروانه ای
فاطمیه سوز دل را ساز کرد دفتر داغ علی را باز کرد
فاطمیه شرح دیوارودر است در مقام صبر زینب پرور است
فاطمیه ناله زهرا می زند داد مظلومی مولا می رند
فاطمیه آتشی افرو ختند خیمه های کربلا را سوختند
فاطمیه فاطمه اعجاز کرد انقلاب کربلا را ساز کرد
فاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن است
فاطمیه قفل غم را شد کلید چونکه دارد هم شهیده هم شهید
فاطمیه صوزتش نیلی شود تا رفیه شاهد سیلی شود
بسم الله الرحمی الرحیم
زمانى که حضرت زهراى مرضیه سلام الله علیها در بستر بیمارى بودند، زنان مدینه به ملاقات ایشان آمدند و از احوال حضرت جویا شدند اما حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ احوالپرسى آنان شروع به امر به معروف و نهى از منکر نمودند که این اقدام حضرت درسى شد براى تمام مردم تا به ایشان تأسى ورزند.
حضرت زهرا سلام الله علیها در سخنان خویش خطاب به زنان مدینه فرمودند: مردان شما خلافت را به کجا سوق دادند؟ پیچاندند جریانى را که جبرئیل آورده بود و بیرون آوردند از دستش آن که خبیر بود.
حضرت زهرا سلام الله علیها در این جملات خود از امامت و ائمه علیهم السلام تعبیر به رواسى رسالت و قواعد نبوت نمودند و تأکید نمودند بر این که مردان شما نبوت و رسالت را پیچاندند؛ یعنى آن را از مسیر اصلى خویش خارج ساختند.
حضرت زهرا سلام الله علیها در شرایطى این امر به معروف را انجام دادند که مى دانستند در حال حاضر اثرى نخواهد داشت و در ضمن نیز به قیمت جان شان تمام خواهد شد؛ اما با این وجود آن را انجام دادند و این به خاطر آن بود که حضرت مى خواستند عملاً یک مسأله ى شرعى را بیان سازند به طورى که برخى از مراجع تقلید نیز بر همین اساس فتوا داده اند.
گاهى امر به معروف و نهى از منکر در شرایطى خاص واجب مى شود و آن نیز هنگامى است که اصل دین در حال از بین رفتن است، لذا دیگر براى انجام آن شرایطى وجود ندارد و حضرت زهرا سلام الله علیها نیز با علم به تمامى این مسائل چنین عملى را انجام دادند.
پنهان بودن قبر حضرت زهرا سلام الله علیها نیز از استثنائاتى است که خداى متعال قرار داده است، زیرا قبر امیرالمؤمنین علیه السلام نیز تا بیش از صد سال مخفى بود اما سرانجام آشکار شد ولى خداى متعال اراده کرده است تا قبر حضرت زهرا سلام الله علیها همچنان مخفى بماند.
باید به حضرت زهرا سلام الله علیها تأسى نموده و هرآنچه را که از آن حضرت مى شنویم و یا مى بینیم، به آن عمل کنیم و در مقام بیان احکام الهى نیز خسته نشویم زیرا این اقدام حضرت سلام الله علیها درسى براى تمام تاریخ بود.
آنچه از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها صادر گردیده و آنچه شخصاً عمل نموده و یا تقریر فرموده اند در حجیت مانند قرآن بوده و اطاعت از آن واجب است.
ایام شهادت حضرت زهرا(س)برعموم مسلمین تسلیت باد
شبکه فرهنگی نینوا
9- در چند هفته ی اخیر، پیشنهاد عجیبی از سوی یکی از محققین برجسته، عزیز و مورد احترام در عرصه ی مباحث مرتبط با فراماسونری مطرح گردیده است. علی رغم احترام ویژه ای که شخص بنده، وبسایت وعده ی صادق و سایر محققین برای این محقق عزیز قایل هستیم، پیشنهاد اخیر ایشان چندان مورد توافق ما نیست. پیشنهاد ایشان نیز ساختن یک « ابلیسک ماسونی » در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) و ترغیب زائران حرم مطهر به سنگ زدن به این ابلیسک ها است. گرچه در وهله ی اول این پیشنهاد جالب می نماید و می تواند جایگزین رمی جمراتی گردد که با دیوارهای فعلی معاوضه شده اند، اما فی نفسه اشکالات فراوانی در دل خود دارد: اولاً اکثر زائر حرم مطهر چندان از مفهوم ابلیسک و نمادهای ماسونی ندارند و در درجه ی اول توجیه آنان برای لزوم سنگ اندازی به این ابلیسک ها دشوار می باشد و در درجه ی دوم با توجه به عدم اشراف بسیاری از زایرین بر موضوع فراماسونری، سنگ اندازی آن ها به ابلیسک، دردی را دوا نمی کند و این حرکت نادانسته ی آن ها تاثیر مهمی در امر مبارزه با فراماسونری ندارد. ثانیاً برای تحقق امر مذکور، قبل از هر چیز باید یک « ابلیسک » در حرم مطهر ساخته شود که این مسئله از یک سو دور از شأن فضای ملکوتی حرم مطهر می باشد، و از سوی دیگر قبل از دست به کار شدن ما بر علیه فراماسونری، سازمان فراماسونری جهانی (دجال آخرالزمان) در دوره ای که هنوز سنگ انداختن به ابلیسک مرسوم و رایج نشده است، تلاش خواهد کرد تا تصاویری از ابلیسک را در کنار گنبدهای حرم مطهر به نمایش گذارد و با انتشار آن ها در رسانه های جمعی، ایران را نیز به عنوان عضو دیگری از جامعه ی شیطانی فراماسونری جهانی معرفی نماید.
در واقع با این کار همان گونه که در میدان سنت پیتر کلیسای جامع واتیکان (مرکز کاتولیک ها) یک ابلیسک خودنمایی می کند و ما در مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » از آن به عنوان یکی از شواهد ارتباط فراماسونری جهانی با واتیکان نام بردیم، دشمن نیز تلاش خواهد کرد تا با استفاده از این مسئله به فرافکنی پرداخته، و با استفاده از تصاویر ابلیسک در کنار حرم مطهر، مقدسات مسلمانان را به فراماسونری جهانی ارتباط دهد.
علامت ماسونی Obelisk در میدان مرکزی واتیکان. اصل این علامت مصری بوده است.
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، مضرات این پیشنهاد بیش از فواید آن است.
9 - چند وقتی است که مقالاتی در باب فراماسونری ارایه شده اند که در آن ها به صورتی کاملاً افراطی و بی محابا به مسئله ی انرژی های مثبت و منفی و ارتباط آن ها با ساختارهای هرمی، گنبدی و هشت وجهی پرداخته می شود. این مسئله عمدتاً به گرته برداری پالایش نشده از مقالات افرادی همچون David Icke، Henry Mackawe و Zagami مربوط می گردد.
اما نکته ی جالب این که هنوز صحت و سقم انرژی های مثبت و منفی و ماهیت آن ها، آن گونه که برخی محققین ادعا می کنند و در فیلم مستند (ظهور: The Arrival) نیز پیرامون آن صحبت شده است، هنوز کاملاً مشخص نمی باشد. به خصوص در باب معماری گنبدی و جذب انرژی مثبت توسط آن ها (آن گونه که تعدادی از محققین بر آن اصرار می ورزند)، نکات مبهم بسیاری وجود دارد. ذکر یک مثال مهم در این زمینه، می تواند بهتر به درک بهتر این مسئله کمک کند:
مسجد قبا، قدیمی ترین مسجد اسلامی است که در شهر مدینه ساخته شد و یکی از مقدس ترین مکان ها در تاریخ اسلام می باشد. در صدر اسلام، این مسجد مقدس با سقفی از لیف خرما پوشیده شده بود و خبری از گنبد یا ساختارهای هشت وجهی بر بام آن نبود؛ همچنین در آن زمان، سایر مساجد صدر اسلام نیز از شاخ و برگ خرما پوشیده شده بودند و لزوماً گنبدی نبوده اند.(5) حال آیا می توان گفت که چون این مسجد سقفی گنبدی نداشته است، قادر به جذب انرژی های مثبت نبوده و به همین دلیل از نظر معنوی دچار نقص بوده است؟!!!
جواب این سوال قطعاً خیر می باشد و این مسجد علی رغم نداشتن سقفی گنبدی در صدر اسلام، یکی از مقدس ترین مکان ها بوده است.
بنابراین همان گونه که ملاحظه فرمودید، برخلاف هیاهوی فراوانی که پیرامون مسئله ی فوق وجود دارد، مسئله ی مذکور از پشتوانه ی قوی برخوردار نیست و صحت و سقم آن با علامت سوال رو به رو است و چه بسا مساجد بسیاری در صدر اسلام وجود داشتند که فاقد سقف گنبدی بودند و از نظر معنوی ارزشی فراوان داشتند.
البته پرهیز از نمادهای کفر همچون هرم و چشم، ستاره ی شش گوش و ... امری واجب و ستودنی است، اما افراط در نماد گرایی، ممکن است تبعاتی معکوس و نامناسب داشته باشد و با پیدا شدن مثال های نقض، مطالب مهم تر نیز زیر سوال برود.
10 - قبلاً به تعدادی از همکاران و دوستان و همراهان عزیز توصیه شده بود که در باب نمادشناسی و عدد شناسی ماسونی، تنها به اعداد مختص ماسون ها همچون 13 و 33 بپردازند و از پرداختن به اعداد مشترک با سایر مرام ها و عقاید، پرهیز نمایند. به عنوان مثال، بسیاری از محققین و سخنرانان، در طی مقالات و سخنرانی های خود، به اعدادی همچون 11، 9، 40، 7 و ... اشاره می نمایند که البته عمده ی این اعداد نیز از مقالات تعدادی از محققین خارجی اقتباس شده است که در این میان، نماد شناسی و عدد شناسی 9 و 11 به خصوص بعد از واقعه ی 11 سپتامبر، طرفداران بسیاری پیدا کرده است.
متاسفانه باید گفت که اعداد نامبرده، مختص ماسون ها نیستند و به خصوص اعدادی همچون 7 و 40 عمدتاً با توجه به باورهای مذهبی یهودیان (که کابالا در میان آن ها پرورش یافته است) در میان گروه های مذکور طرفدار پیدا کرده است و با توجه به ریشه ی مشترک ادیان ابراهیمی، همین عدد 7 در اسلام و مسیحیت نیز مقدس می باشد. بنابراین پرداختن به اعداد مشترک نه تنها مفید نیست، بلکه موجب اشتباه در نتیجه گیری می گردد.
در واقع مولف مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » خود از وجود مقالاتی پیرامون اعداد 11 و 9 و 7 و 40 و ... و ارتباط آن ها با فراماسونری، خبر داشته است، اما به دلیل دلایل فوق و غیر اختصاصی بودن اعداد مذکور، از درج مطالبی پیرامون آن ها در مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » و سایر مقالات تالیفی خود، خودداری نموده است.
متاسفانه به دلیل عدم توجه بسیاری از محققان به مطلب مذکور، امروز سوالاتی پیرامون 22 بهمن (11*2) مطرح می گردد که اگر محققان محترم در این زمینه اصولی برخورد می کردند و از بازنشر هر مطلبی که محققین غربی ها در مقالات خود می گویند، خودداری می کردند، چنین سوالاتی مطرح نمی گردید.
11 - مستند های ظهور (The Arrival) و فاز 3، مستند های زیبا و جذابی هستند، اما نباید فراموش کرد که متاسفانه، پایه ی این مستند ها بر اساس سخنرانی های « شیخ عمران حسین » می باشد. در مورد « شیخ عمران حسین » باید بگوییم که وی سنی است و اهل کشور ترینیداد با اصلیتی هندی است. بعضاً سخنرانی های مناسبی پیرامون آخرالزمان دارد، اما متاسفانه شیعیان را دارای عقاید نامناسب می داند، هر چند که معتقد است شیعیان کافر نیستند!:(6)
البته وی در برخی از فیلم ها از امام خمینی با احترام یاد کرده است.
به هر حال همواره باید به فیلم هایی همچون Arrival و Phase 3 با دیده ی احتیاط نگریست و همه ی مواضع آن ها لزوماً قابل تایید نیست. در مورد اینگونه مستند ها، آن چه مطابق شرع و عقل است، پذیرفتنی است، و آن چه که مغایر با آن ها است، غیر قابل قبول است.
13 - در طی ماه های اخیر و البته همزمان با بروز مشکلاتی برای وبسایت « وعده ی صادق » متاسفانه این وبسایت، مورد عنایت! تعدادی از وبسایت های همکار قرار گرفت. عده ای « وعده ی صادق » را کندرو و ترسو خواندند و عده ای آن را افراطی و تندرو نامیدند. این تنوع عقاید در نوع خود جالب است؛ اما از این وبسایت های همکار و همراه درخواست می کنیم به جای دامن زدن به فضای اتهام و دشمنی، برادر کوچکتر خود را یاری فرمایند.
14 - با وقوع تحولات اخیر منطقه ی خاورمیانه، تعدادی از دوستان نسبت به شباهت پادشاه اردن با سفیانی، سوالات و تردیدهایی را مطرح کرده اند که البته بنده اصل این سوالات و تردید ها را می ستایم و در واقع به همین دلیل است که همواره به غیر قطعی بودن و احتمالی بودن شباهت های شخصیت های مطرح شده در مقالات، اشاره نموده ام. اما نکته ی جالب در رابطه با تحولات اردن این که سمت و سوی اعتراض ها عمدتاً به سمت نخست وزیر اردن « سمیر الرفاعی » است، نه پادشاه اردن « ملک عبد الله ». این حقیر خود با یکی از معترضان اردنی از نزدیک برخورد داشته و بدون اشاره به نظر خود در رابطه با « عبدالله اردن »، در مورد اعتراضات اخیر از وی پرسش نموده ام. وی البته مخالفت تعداد اندکی از معترضین را با شخص « عبدالله دوم » رد نکرد، اما بیان کرد که وی و عمده ی معترضین اردنی نسبت به نخست وزیر معترضند نه شاه اردن! چرا که به گفته ی وی، شاه اردن در کشور خود بسیار محبوب است و به قول این معترض، اگر شاه اردن و اجداد وی نبودند، مردم اردن باید کماکان در بیابان ها به زندگی بدوی خود ادامه می دادند و از گرسنگی می مردند!!! بنابراین این معترض، شاه کشور خود را از محبوب ترین شخصیت های کشور خود می دانست! (هر چند که بنده دیگر از وی نپرسیدم که در کشور اردن که نخست وزیر نیز عملاً از جانب شاه اردن انتخاب می شود، چگونه می توان بین شاه و نخست وزیر اختلاف قایل شد؟!!!)
البته تحلیل وقایع منطقه، نیاز به بررسی دقیق و پیچیده ای دارد که در آینده ان شاء الله به آن خواهیم پرداخت.
15 - در پایان از همه ی مخاطبان محترمی که در طی ماه های گذشته سوالات خود را مطرح کردند و این حقیر نتوانستم پاسخگو باشم، عذرخواهی می نمایم. روزانه حداقل 20 تا 50 سوال تخصصی به وبسایت « وعده ی صادق » ارسال می گردد که بنده به دلیل وقت به تنهایی از عهده ی پاسخگویی به همه ی آن ها بر نمی آیم که به همین دلیل از همه ی عزیزان پوزش می طلبم. البته ناگفته نماند که هدف اصلی وبسایت « وعده ی صادق » ماهی دادن به دوستان نیست، بلکه هدف آن یاد دادن ماهیگیری است! در واقع دوستان باید کم کم قادر باشند خود پاسخ سوالات خود را با تحقیق و مطالعه بیابند و یافته های خود را نیز برای وبسایت « وعده ی صادق » بفرستند تا ان شاء الله به نام آن ها منتشر گردد.
با تشکر
خادم الامام (عج)
متاسفانه در طی چند ماه اخیر به دلیل مشغله های فراوان که وانهادن آن ها نیز به هیچ عنوان ممکن نبود و عدم انجام وظایف مذکور نیز نوعی ظلم به حق الناس تلقی می گردید، آن گونه که باید و شاید نتوانستم در خدمت دوستان عزیز و همرهان بزرگوار باشم و زحمت اداره ی وبسایت، عمدتاً بر دوش دیگر عزیزان بوده است.
در هر حال، بعد از چند ماه دوری نسبی از وبسایت، به عنوان مقدمه، چند نکته ی مهم را باید خدمت عزیزان مخاطب وبسایت، خاطر نشان شوم:
1 - چند ماهی است که منطقه ی خاورمیانه دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است و از این تحولات می توان بوی ظهور منجی عالم بشریت را به خوبی استشمام کرد. به جرات می توان مقطع کنونی را یک نقطه ی عطف در تاریخ به شمار آورد؛ چرا که در سراسر سرزمین های اسلامی، مسلمانان به عنوان امت واحده، در آن واحد، ندای ظلم ستیزی و آزادگی سر داده اند تا خود را از یوغ بندگی حاکمان ستمگر و استکبارگران حامی آنان نجات بخشند. در واقع بعد از 30 سال، پیام انقلابی آخرالزمانی که سیدی بزرگوار از شهر قم آن را آغاز نموده بود، سرمشقی برای بقیه ی مسلمانان شده و موجب گردید تا سایر مسلمانان نیز به پا خیزند. این قیام های ضد استکباری می رود تا مسلمانان را برای استقبال از منجی بزرگ خود حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده نماید؛ چرا که قیام نهایی مسلمانان نیز قیامی بزرگ بر علیه ظلم و ستم می باشد و تا دل های مسلمانان از کینه ی ظالمین مالامال نباشد، نخواهند توانست منجی خود را یاری کنند. به علاوه، دل هایی که به ظلم و فساد خو کرده اند، نیازی به پیوستن به جنبش ها و قیام های ظلم ستیز نمی بینند؛ به همین دلیل، دل های مسلمین قبل از این که بخواهد به قیام منجی عالم بشریت بپیوندد، باید از حکومت های فاسد و ظالم گسسته شود.
همچنین امروزه کشورهای اسلامی به خوبی دریافته اند که به جز یک رهبر صالح و الهی، هیچ انسانی لایق حکمرانی بر مسلمانان نیست و این امر شرایط را بیش از پبش برای رهبری منجی موعود، حضرت مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده می نماید.
2 - خطبه های غرای رهبر معظم انقلاب در چند ماه اخیر و طنین و انعکاس زیبای آن ها در سراسر ممالک اسلامی از یک سو و لرزش استکبار از تاثیرات شگرف کلام امام خامنه ای (مد ظله العالی) از سوی دیگر، این نوید را به مسلمانان می دهد که امروزه ممالک اسلامی تشنه ی بهره گیری از چشمه ی جوشان ولایت می باشند و این تشنگی ان شاء الله به زودی با ظهور منجی بزرگ مسلمانان، رفع عطش خواهد شد.(1)
3 - ایام حاضر، شبیه ترین دوران به آخرالزمان توصیف شده در روایات می باشد و هیچ محققی نسبت به این مهم، شک و تردید ندارد. وقایع امروز ایران، لبنان، فلسطین، عراق، مصر، یمن، تونس، مراکش، لیبی، بحرین، عربستان و ... همگی با توصیف روایات پیرامون وقایع عصر ظهور مطابقت دارد. اما به هر حال باید کماکان احتیاط را رعایت نمود و از تطبیق های قطعی و بی و قید و شرط خودداری کرد؛ چرا که مسئله ی « بدأ »، مسئله ی مهمی است که معصومین (علیهم السلام) همواره به آن اشاره نموده اند و تا زمانی که « سفیانی » ملعون خروج ننموده است، همواره باید احتمال آن را مد نظر داشت. پس صحیح و عقلانی خواهد بود، اگر وقایع منطقه را با امید و اشتیاق نظاره گر باشیم، اما بی محابا و بی حساب به تطبیق های قطعی نپردازیم.
4 - همواره باید این نکته را در نظر داشت که دشمن بسیار زیرک و هوشیار می باشد. در حالی که پایگاه های سیاسی استکبارگران و عمال دیکتاتور آن ها یکی یکی توسط مسلمانان فتح می گردد، دشمن استکبارگر یعنی همان فراماسونری جهانی، در حرکتی کاملاً بی شرمانه سعی دارد انقلاب های ظلم ستیز منطقه را که همگی بدون شک وامدار انقلاب اسلامی ایران هستند، به جنبش اغتشاشگر و کاریکاتور وار سبز در داخل ایران پیوند دهد! این تحرکات دشمن نشان می دهد که دشمن همواره هوشیار بوده و تا آخرین نفس از مواضع شیطانی خود عقب نمی نشیند و به همین دلیل هوشیاری ما مسلمانان باید دوچندان باشد.
5 - گرچه انقلاب های ضد استکباری منطقه، نوید پیروزی روزافزون اسلام را در منطقه ی خاورمیانه و ان شاء الله در آینده ای نه چندان دور در سراسر عالم می دهد، اما باید در نظر داشت که سقوط دیکتاتورهای منطقه ی خاورمیانه، پایان کار نیست و دشمن بلافاصله پس از نابودی گماشتگان خود در منطقه، در صدد جبران برآمده و با نفوذ در صفوف انقلابیون، تلاش خواهند نمود تا این انقلاب ها را به انحراف بکشانند و مهره های مورد نظر خود را بر سر کار بیاورند. به همین دلیل، مسلمین باید گوش به زنگ و هوشیار باشند و تنها به سرنگونی حکومت های استبدادگر فعلی بسنده نکنند و به دنبال رهبرانی صالح برای اداره ی کشور باشند.
6 - نکته ی عجیب و و جالبی که در این میان وجود دارد، این مسئله ی مهم است که خداوند همواره به ستمگران نشان داده است که برترین مکر زنندگان است و حوادث اخیر نیز مثالی از این مکر هستند.
فراماسونری جهانی به عنوان مکارترین دشمن توحید در همه ی ادوار، دست به دامان اعداد و ارقام جادویی خویش شده است. مثال های مهمی در این زمینه وجود دارند که برخی از آن ها عبارتند از: تلاش برای تشکیل حکومت جهانی شیطانی 33 سال پس از تولد اسراییل در سال 1980 میلادی (اسراییل در سال 1947 میلادی تاسیس شده بود)، به راه انداختن جنگ 33 روزه علیه حزب الله لبنان در سال 2006 میلادی، و تلاش برای براندازی جمهوری اسلامی در 33 سال پس از تاسیس انقلاب اسلامی ایران (به عنوان مهم ترین دشمن بین المللی خود) در سال 2012 میلادی.
اما خداوند متعال همواره طبق سنت املاء (امهال) خود، به ستمکاران مهلت داده تا بار گناهان خود را سنگین تر نمایند و آتش جهنم را برای خود شعله ورتر نمایند، اما در آخرین لحظات، خداوند مهلت را از ستمکاران ستانده و آن ها را به خاک مذلت می نشاند. به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی (1 سال قبل از تشکیل حکومت شیطانی فراماسونری جهانی) و پیروزی حزب الله در جنگ تحمیلی 33 روزه مثال هایی از این دست هستند.
نکته ی جالب این که دشمن زخم خورده از سیاست های انقلابی جمهوری اسلامی، تمام هم و غم خود را به کار بست تا قبل از رسیدن جمهوری اسلامی به سی و سومین سالگرد پیروزی خود، سقوط نماید و به همین دلیل، در ابتدا دشمن عزم خود را جزم کرد تا انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 هجری شمسی را به سود دوستان داخلی خود رقم زند و هنگامی که در این عرصه شکست خورد، اغتشاشات و فتنه های بعد از انتخابات ریاست جمهوری را رقم زد تا به زعم خود با ادامه ی این اغتشاشات، بتواند حکومت جمهوری اسلامی ایران را ساقط نماید. اما خداوند متعال که برترین مکر زنندگان است، نه تنها مانع از آسیب وارد آمدن به انقلاب اسلامی و الهی ایران شد، بلکه مقارن با سی و دومین دهه ی فجر انقلاب اسلامی، زنگ نابودی دیکتاتورهای عامل دجال آخرالزمان (فراماسونری جهانی) را به صدا در آورد تا در واپسین لحظه های تحرکات دشمن برای مقابله با انقلاب الهی ایران، پایگاه های دشمن یکی پس از دیگری در منطقه متزلزل گردد و مکر دشمن به خود وی برگردد و ان شاء الله در آینده ای نزدیک، طومار زندگی دجال برای همیشه در هم پیچد.
7 - برخی از روایات مربوط به آخرالزمان، ذکر کردهاند که بعد از تشکیل حکومت زمینهساز ظهور در ایران، فتنهها و درگیریهای داخلی در ایران پدید خواهد آمد که مهمترین این فتنهها در سالهای نزدیک ظهور به وقوع خواهد پیوست؛ تا جایی که برخی از محققان، تعلّل در ورود سپاه ایران به عراق را بعد از خروج سفیانی، ناشی از همین مسئله میدانند. این محققان میگویند که مطابق برخی از روایات، به رغم این که خراسانی، سفیانی و یمانی در یک روز خروج میکنند، اما سفیانی با وجود درگیری در چند نبرد پشت سر هم، زودتر از ایرانیان همسایه ی عراق و دارای حکومت مقتدر، به عراق میرسد؛ مطابق تعدادی از روایات، احتمالاً علّت بروز این تأخیر، وقوع فتنهها و درگیریهای داخلی در ایران طی ایام مذکور است که موجب میگردد تا ایرانیان ابتدا به امور داخلی و سر و سامان دادن به آن مشغول باشند و بعد از فرو نشاندن فتنه ی داخلی، عزم خود را برای مقابله با سفیانی در عراق جزم کنند.
از آنجا که روایات مربوط به این فتنهها و درگیریهای داخلی، متعدد، پراکنده و بعضاً طولانی هستند، سخن را کوتاه مینماییم و جمعبندی تعدادی از نویسندگان بزرگ و محققان کارکشته ی عرصه ی مهدویت را در این بخش ذکر میکنیم:
الف) در صدمین شماره ی نشریه ی ماهنامه ی موعود که به صورت ویژه نامه در هفته ی اوّل خرداد ماه 1388 (دو هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 88) منتشر شد، مصاحبهای با محقّق معروف مهدویت، جناب آقای حجت الاسلام علی کورانی انجام گردیده بود که متن آن به شرح زیر میباشد:
« چنان که من از روایات جستوجو کردهام، در سال ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در داخل ایران درگیری سیاسی بین دو جناح وجود خواهد داشت. یکی جناحی که خواهان تسلیم نمودن و تقدیم دولت و نظام به امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و جناحی که مخالف این امر است. در حدی که درگیری و نزاع بر سر این مسئله میباشد و سرانجام یاران امام پیروز میشوند و رهبرشان ـ خراسانی ـ در معیت فرمانده ی سپاهش ـ شعیب بن صالح ـ نزد امام در عراق میروند و امور را به دست مبارک حضرتشان میسپارند... »(2)
ب) محقق و نویسنده ی برجسته ی عرب، جناب آقای مجتبی السادة در کتاب گرانسنگ خود با عنوان شش ماه پایانی (به عربی: الفجر المقدس المهدی (علیه السلام) و ارهاصات الیوم) و در هنگام ذکر وقایع ماه رجب چنین میگوید:(3)
روایات به این امر اشاره دارند که ایرانیان پس از طولانی شدن جنگ با دشمنان خود، با سید هاشمی که شعیب بن صالح را به عنوان فرمانده سپاه خویش برگزیده، بیعت میکنند. احادیث، میدان جنگ ایرانیان با دشمنان را در خارج آن سرزمین، یعنی عراق و شام و فلسطین بیان میکند که حاکی از ثبات سیاسی آنها در داخل کشور است؛ البته به جز آشفتگی مختصری که به واسطه ی جریان (قرقیسیا) در وضعیت ایران به وجود میآید؛ از آنجا که این واقعه اساساً جنگ میان سفیانی، ترکها، بعضی از غربیان و بخشی از سپاهیان و نیروهای عراقی است و با توجه به اینکه ایرانیان با میدان و معرکه ی جنگ فاصله ی چندانی ندارند، تصمیم میگیرند در آن شرکت کنند، ولیکن به جهت بهبود وضعیت داخلی از قرقیسیا صرف نظر میکنند و به کشور خود باز گشته و برای مقابله با سفیانی که در غائله ی قرقیسیا پیروز شده، مهیا میشوند. »
همان گونه که ملاحظه فرمودید، محققان از بررسی مجموعه ی روایات آخرالزمانی، چنین دریافتهاند که در سال ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، درگیریهای داخلی در ایران به وجود میآید. البته در مطلبی که جناب آقای مجتبی الساده بیان کردند، مسئله ی تصمیم ایرانیان برای حضور در قرقیسیا، کمی بعید به نظر میرسد و احتمالاً این مسئله مربوط به تحلیل شخصی آقای الساده میباشد؛ چرا که روایات، شیعیان را از حضور در قرقیسیا منع کرده و نبرد قرقیسیا را جنگ بین ظالمان خواندهاند. بنابراین بعید به نظر میرسد که ایرانیان زمینهساز ظهور و یاران مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به روایات توجهی نداشته باشند. امّا احتمالاً ایرانیان برای حمایت از شیعیان عراق، لبنان و مسلمانان فلسطین که با سفیانی درگیر شدهاند، قصد خروج ار مرزهای ایران و ورود به عراق را دارند که احتمالاً در مراحل ابتدایی این امر، درگیریهای داخلی پدید میآید و ایرانیان به امور داخلی و سامان دادن به آن مشغول میشوند که این امر موجب پیروزی سفیانی در عراق و انجام جنایات توسط وی در عراق میگردد و این تعلل، موجب میگرد تا سفیانی از شمال تا جنوب عراق را اشغال نماید و در هنگام رسیدن به مرزهای جنوبی مشترک با ایران، ایرانیان که به امور خود سامان دادهاند، عزم مقابله با سفیانی نموده و در منطقه ی خوزستان با وی درگیر شده و طعم اوّلین شکست را به سفیانی میچشانند.
به جز مطلب فوق که مورد اختلاف بین محققین است، عمده ی محققان بر سر این مطلب که در سال ظهور، درگیریهای داخلی در ایران به وقوع میپیوندد، اشتراک نظر دارند. این مرحله که مرحله ی ششم گام ایرانیان به سوی زمینهسازی ظهور است و در طی آن تعدادی از نیروهای منافق داخل کشور، شناسایی و پالایش میگردند، هنوز به وقوع نپیوسته است، اما به نظر میرسد که در سالهای اخیر، شواهدی از نزدیک بودن این امر، در حال آشکار شدن است.
فتنه ی سال 88 که بعد از انتخابات ریاست جمهوری به وقوع پیوست، یکی از بزرگترین فتنههایی بود که جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب به خود دید. در این فتنه تعدادی از خواص دسیسه گر و نفوذی دشمن که به خصوص در دوره ی 8 ساله ی ریاست جمهوری خاتمی، قدرت یافته بودند، زمینه را برای تحرکات بعدی خود فراهم نمودند و به همراه تعدادی از عناصر فریب خورده، فتنهای بزرگ فراهم کردند، به نحوی که سرمایههای بزرگ جانی و مالی حکومت زمینهساز ظهور، در این میان هدر رفت و در راه اطفای فتنه خرج شد. این فتنه، دشمنان انقلاب را خوشحال کرد و دل رهبر معظم انقلاب و دوستان انقلاب اسلامی را به درد آورد. در این فتنه، فجایع بزرگی چون اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(قدس سره)، جنایات بزرگ روز عاشورا و توهین و ضرب و شتم عزاداران حسینی در این روز، به وقوع پیوست که در تاریخ انقلاب بیسابقه بوده است. به همین دلیل میتوان این فتنه را به درستی، بزرگترین فتنه ی تاریخ انقلاب دانست. فتنه ی مذکور، گرچه همان فتنه ی ذکر شده در روایات نیست و با فتنه ی ذکر شده که در سال ظهور پدید میآید، تفاوت دارد، اما فتنه ی پس از انتخابات سال 1388 هجری شمسی، به احتمال زیاد پایهگذار فتنه ی بزرگ ایران در سال ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد. این مسئله چندان دور از انتظار نیست؛ زیرا:
الف) بعد از فروکش فتنههای پس از انتخابات، گرچه اوضاع کشور به وضعیت عادّی برگشت و آرامش در سراسر کشور حکمفرما گردید، اما آرامش فعلی، آرامش قبل از طوفان و آتش زیر خاکستر میباشد و همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، فتنههای بزرگتری در پیش رو است،(4) در واقع بسیاری از سران فتنه و عوامل پیاده نظام جریان شوم سبز، به دور از دست محاکم قضایی، در لاک خود فرو رفتهاند و منتظر مهیا شدن شرایط برای عرض اندام مجدد هستند. اعلامیههای متعدد این جریان شوم برای حضور طرفداران خود در اغتشاشات به مناسبتهای گوناگون از جمله سالگرد 22 خرداد، تولّد سران فتنه، روز عاشورا و ... حکایت از مزمزه کردن شرایط کشور توسط سران فتنه برای سوء استفاده از اغتشاشات احتمالی دارد. بنابراین هیچ بعید نیست که در آیندهای نزدیک و با درگیر شدن ایران در تحرکات آخرالزمانی منطقه ی خاورمیانه، جریان فتنه و جنبش سبز ماسونی از موقعیت سوء استفاده نمایند و اوضاع کشور را مجدداً دچار اغتشاش نمایند. این جریان فتنهگر که حمایتهای ایران را از مردم مظلوم و مسلمان لبنان و فلسطین برنمیتابد و شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران را سر میدهد، به احتمال زیاد هنگام تلاش ایران برای مقابله با سفیانی در آخرالزمان، مجدداً شعار « نه غزّه، نه لبنان و احتمالاً نه عراق!!! » میدهد و با سوء استفاده از فشارهای خارجی وارد شده بر ایران، از داخل نیز به مسئولان اداره کننده ی کشور فشار وارد مینمایند تا به خیال خود نظام اسلامی ایران را از درون نابود کنند. اما ان شاء الله مطابق توصیف روایات، از یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و طرفداران نظام اسلامی شکست خورده و برای همیشه طومارشان در هم پیچیده خواهد شد.
ب) همان گونه که در سطور فوق اشاره شد، در سال ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در درون ایران که حکومت زمینهساز ظهور میباشد، درگیریهایی بین دو گروه اصلی از احزاب پدید میآید و این احزاب و طرفداران آن ها، درگیریهای جدی با یکدیگر پیدا میکنند. مطابق روایات، یکی از این گروهها، طرفدار خط مشی مذهبی و خواهان سپردن زمام امور به دست مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشند و گروه دوم مخالف این امر هستند. درگیری بین این دو گروه صورت گرفته و پیروزی از آن گروه مذهبیون و طرفداران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود.
حال اگر نگاهی مجدد به فتنههای پس از انتخابات بیندازیم، درمییابیم که ترتیب جمعیتی گروههای درگیر در اغتشاشات پس از انتخابات، شباهتهای جالبی با توصیف روایات در مورد گروههای درگیر در ناآرامیهای ایران در سال ظهور دارند. در واقع فارغ از این که چه کسی در انتخابات به کدام کاندیدا رأی داده است، بعد از اعلام نتایج انتخابات، تعدادی از افراد وابسته به غرب، خائن یا فریب خورده، به سرپرستی تعدادی از کاندیداهای فتنهگر انتخابات، فتنهای بزرگ را علیه نظام، انقلاب و اسلام تدارک دادند. به خصوص بعد از نماز جمعه ی معروف رهبر معظم انقلاب، افرادی که فریب سران فتنه را خورده بودند و دشمنی ذاتی با نظام، انقلاب و اسلام نداشتند، به دامن نظام برگشتند و راه خود را از فتنهگران جدا کردند و افراد باقیمانده در صف معترضان، بدون هیچ عذر و بهانهای و با شایعه ی تقلب در انتخابات، علیه انقلاب و اسلام به فتنهگری پرداختند. از آن زمان به بعد، گروهی در صف معترضان باقیماندند که به جز فتنهگری، هدف دیگری نداشتند. از آن هنگام، ایران صحنه ی تقابل 2 گروه عمده بود: 1 - گروه اکثریت که حامی انقلاب، رهبری، ولایت فقیه و معتقد به پرچمداری ولایت فقیه تا زمان ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند؛ 2. گروه اقلیت که شامل طیف گوناگونی از معاندان اسلام، انقلاب و رهبری ولایت فقیه بودند که این افراد شامل لائیک ها، گروههای سکولار، سلطنتطلبان، دشمنان اسلام، منکران وحی (همچون عبدالکریم سروش و طرفدارانش)، منکران وجود امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (شامل اکبر گنجی و حامیانش)، طرفدران همجنس بازی و گروههای منحرف اعتقادی همچون بهائیت (شامل شیرین عبادی)، تعداد زیادی از منافقان و معاندان با انقلاب شامل علیرضا نوری زاده، محسن سازگارا، مجاهدین خلق و طرفدرانشان و نیز طرفدران اسلام آمریکایی که اسلامی توأم باتساهل و تسامح و مخالف جهاد و مقاومت است، بودند. این گروه اقلیت، همگی مخالف پرچمداری ولایت فقیه تا زمان ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند و با مفاهیمی که مقاومت آخرالزمانی مسلمانان را به قیام جهانی مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیوند میزند (همچون حمایت از ملّت مظلوم فلسطین و مجاهدان لبنانی مورد عنایت ویژه ی امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)) سرستیز داشتند.
آری! دو گروه درگیر در فتنههای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 هجری شمسی ایران، دقیقاً مشابه گروههای درگیر در فتنههای سال ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ایران بودند. گرچه فتنههای یاد شده همان فتنههای ذکر شده در روایات نیستند، اما به نظر میرسد که همین گروهها، در سال ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز مجدداً بر سر حمایت یا ضدیت با پرچمداری ولایت فقیه، با یکدیگر درگیر شوند که این امر با توجه به عدم دستگیری تمامی عوامل ضدّ انقلاب فتنههای اخیر، نا محتمل نیست. البته مطابق توصیف روایات، ان شاءالله در فتنههای مربوط به سال ظهور نیز، مجدداً طرفداران پرچمداری ولایت فقیه، پیروز شده و این بار، پرچم را به رهبری رهبر بزرگوار خود سید خراسانی، به دست صاحب اصلی مسلمانان، یعنی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند سپرد.
ذکر یک نکته ی مهم: منظور از حامیان ولایت فقیه در سطور فوق، تنها رأی دهندگان به یک کاندیدای خاص نیست، بلکه همه ی رأی دهندگانی که به هر کاندیدایی رأی دادند و پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب، از فتنهگران دوری و بی زاری جستند، در این گروه قرار میگیرند و رأی دهندگان به هر کاندیدایی که پس از اتمام حجت رهبر عظیم الشأن انقلاب، در صف فتنهگران قرار گرفتند، در زمره ی دشمنان ولایت فقیه قرار میگیرند.
8 - در بحبوبه ی عصر ظهور و همزمان با تواتر وقوع نشانه های ظهور، باید بیش از پیش مراقب مدعیان مهدویت بود. روایات متعددی وجود دارند که از بروز و ظهور مدعیان مهدویت در واپسین روزهای قبل از ظهور خبر می دهند؛ به همین دلیل همه ی مسلمانان می بایست در عصر کنونی که نشانه های ظهور یکی پس از دیگری حادث می گردند، ضمن حفظ امید، هوشیاری و آمادگی خود، از افتادن در دام شیطانی مدعیان مهدویت بپرهیزند.
اما « یوگا » چه ارتباطی با پرستش « شیطان » دارد؟
مطابق گفته ی طرفداران « یوگا »، « شیوا : Shiva » الهه و خدای « یوگا » می باشد(7) و به همین دلیل، الهه ی هندو « شیوا : Shiva » عمدتاً در حین انجام « مدیتیشن یوگایی » به تصویر کشیده می شود:(8)
« شیوا : Shiva » الهه و خداوند تعالیم « یوگا : Yoga » می باشد.
« شیوا : Shiva » الهه و خداوند تعالیم « یوگا : Yoga » می باشد.
جالب این که تعداد زیادی از منابع مکتوب « یوگا »، فلسفه ی « تعالیم یوگا » را « پرستش شیوا » عنوان کرده اند:(9)
« یوگا » همان « پرستش شیوا » خدای هندویان باستان است.
همانگونه که ذکر شد، متاسفانه « یوگا » آیین پرستش « شیوا » خداوند الحادی هندویان باستان است که در قالب اوراد، اذکار، وضعیت های خاص بدنی، نرمش ها و سماع های مخصوص و ... سازمان دهی شده است.(10)
اما موضوع موقعی نگران کننده می گردد که بدانیم « شیوا » همان تمثال « شیطان » در آیین هندو است! نگاهی به کتاب مرجع شیطان پرستان یعنی « انجیل شیطانی: The Satanic Bible » می تواند کمک زیادی به بررسی این ادعا نماید. در این کتاب، « Anton Szandor Lavey » نویسنده ی کتاب و رهبر سابق شیطان پرستان جهان، در مبحث « نامهای شیطانی (دوزخی): The Infernal Names »، نام « شیوا : Shiva » الهه ی هندویان و « کالی : Kali » دختر « شیوا » و یکی دیگر از الهه های هندویان را در کنار نام های دیگری همچون « شیطان »، « لیلیث »، « ایشتار »، « ست » و سایر نام های شیطانی ذکر نموده است:(11)
نام « شیوا » و دخترش « کالی » دو الهه ی هندی در بین نام های شیطانی کتاب « انجیل شیطانی : Bible The Satanic ».
نام « شیوا » و دخترش « کالی » دو الهه ی هندی در بین نام های شیطانی کتاب « انجیل شیطانی : Bible The Satanic ».
بله عزیزان! درست حدس زده اید! آنچه که با نام « یوگا » و به عنوان ورزشی فرحبخش و روحانی مورد تبلیغ و ترویج قرار می گیرد، چیزی نیست جز اوراد، اذکار، حالات و نرمش ها و سماع هایی که به منظور پرستش خدای شیطانی هندویان باستان یعنی « شیوا » صورت می گیرد و فراگیران « یوگا » در طی کلاس های خود می آموزند که با اوراد و اذکار و حالات بدنی خاص خود، انرژی حیاتی! را از الهه ی شیطانی « شیوا » طلب نمایند!(12)
البته عمده ی فراگیران یوگا از مسایل پشت پرده ی این ورزش تئوسوفیکال خبر ندارند و کلاهی بزرگ بر سرشان گذاشته شده است و نمی دانند که آنچه آن ها به منظور طلب آرامش روحی انجام می دهند، چیزی جز پرستش شیطان (آن هم با طعم هندی اش!) نیست!
البته موضوع تنها به همین جا ختم نمی گردد. بلکه شواهد متقنی وجود دارند که نشان می دهند، عمده ی رهبران یوگا، در معابد الهه های شیطانی رشد یافته اند و یا بدون هیچ شبهه ای عضو تشکیلات شیطانی « فراماسونری جهانی » بوده اند. در این بخش از مقاله، به سه تن از این رهبران مشهور اشاره می نماییم:
راما کریشنا (Ramakrishna)
« راما کریشنا » یکی از معروف ترین چهره های آیین هندوی نوین و یکی از تاثیرگذارترین و مشهورترین رهبران « یوگا » در عصر جدید می باشد.(13) وی چهره ای شناخته شده در آیین هندو است و علاوه بر اشتغال به « یوگا »، شاگردان برجسته ای همچون « نارندراناث دوتتا » یا « سوامی ویواکاناندا » تربیت نمود که تعالیم « یوگا » را به خارج از هند انتشار داد و به آن چهره ای جهانی بخشید.(14)
« راما کریشنا » در زمره ی رهبران بسیار محبوب « یوگا » به شمار می رود و از محبوبیت بسیاری در هند برخوردار بوده است. وی در سال 1836 میلادی در ناحیه ی بنگال غربی هندوستان به دنیا آمد و در سال 1886 میلادی در این کشور در گذشت و در 50 سال عمر خود، به احیای آیین هندو و ترویج یوگا همت گماشت. (15) زندگی 50 ساله ی « راما کریشنا » پرفراز و نشیب بوده و وقایع متعددی در زندگی وی رخ داده است، اما به منظور پرهیز از اطاله ی کلام از پرداختن به این جزییات کم اهمیت خودداری می نماییم.(16)
به هر حال آن چه که به این مقاله مربوط می شود، این مسئله است که « راما کریشنا » تاثیرات مهمی در احیای آیین هندو و ترویج اجزای آن همچون یوگا داشته است و از سوی دیگر نیز با تربیت شاگردان برجسته ای همچون « سوامی ویواکاناندا » موجب انتشار جهانی « یوگا » در قرون اخیر گردیده است:(17)
تصاویری از « راما کریشنا » یکی از رهبران معروف « آیین هندو » و « تعالیم یوگا » در قرون اخیر. (ذکر این توضیح ضروری به نظر می رسد که مولف مقاله، علامت « دست شاخدار » را در دست « راما کریشنا » در تصویر وسط دیده است؛ اما در مورد معنای این علامت و هدف « راما کریشنا » از نمایش آن نمی توان اظهار نظر کرد.)
راما کریشنا » یکی از رهبران معروف « آیین هندو » و « تعالیم یوگا » در قرون اخیر.
اما موضوع زمانی جالب می شود که بدانیم « راما کریشنا » در معبد الهه ی هندو « کالی » پرورش یافته و بسیار به « کالی » ارادت داشته است؛ تا جایی که برخی از محققان، وی را « فرزند کالی » نامیده اند:(18)
علاقه و اعتقاد فراوان « راما کریشنا » به الهه ی هندو « کالی ».
« فرزند کالی : Kali’s Child »؛ لقبی که برخی محققان به « راما کریشنا » داده اند. این لقب به واسطه ی علاقه ی فراوان « راماکریشنا » به « کالی » به وی اطلاق شده است.
خوانندگان محترم، احتمالاً نام « کالی » برایشان آشنا است؛ بله عزیزان! « کالی » که در برخی افسانه های هندو به عنوان « دختر شیوا » و در برخی دیگر به عنوان « همسر شیوا » آمده است، تجسم دیگری از « شیطان » در آیین هندو می باشد!(19) جالب این که « Anton Szandor Lavey » نویسنده ی کتاب « The Satanic Bible : انجیل شیطانی » و رهبر سابق شیطان پرستان جهان، در مبحث « نامهای شیطانی (دوزخی) : The Infernal Names » کتاب خود، نام « شیوا : Shiva » الهه ی هندویان و « کالی : Kali » دختر « شیوا » و یکی دیگر از الهه های هندویان را در کنار نام های دیگری همچون « شیطان »، « لیلیث »، « ایشتار »، « ست » و سایر نام های شیطانی ذکر نموده است:(20)
نام « شیوا » و دخترش « کالی » دو الهه ی هندی در بین نام های شیطانی کتاب « انجیل شیطانی : Bible The Satanic ».
نام « شیوا » و دخترش « کالی » دو الهه ی هندی در بین نام های شیطانی کتاب « انجیل شیطانی : Bible The Satanic ».
« کالی » الهه ی شیطانی هندویان و تجسم « شیطان » در آیین هندو.
با توجه به مطالب فوق در می یابیم که « راما کریشنا » رهبر محبوب بسیاری طرفداران « یوگا » که به ریاضت و زهد مشهور بوده است، به پرستش تجسم « شیطان » در آیین هندو یعنی الهه « کالی » مشغول بوده، و خود را « فرزند کالی » یا به تعبیر بهتر « فرزند شیطان » می نامید و به این لقب خود، افتخار می نمود!
سوامی ویوکاناندا (نارندراناث دوتتا)
« سوامی ویوکاناندا »، یکی از رهبران « جنبش استقلال طلبانه ی هند » بوده است.(21) البته شهرت او تنها به این امر محدود نمی گردد. بلکه وی یکی از شخصیت های مشهور و یکی از پیشگامان « ودانتا » و « یوگا » در قرون اخیر می باشد!(22) وی شاگرد « راما کریشنا » بوده(23) و کسی بود که به « یوگا » شهرتی جهانی داد و این ورزش تئوسوفیکال و رازآمیز را به اروپا و آمریکا برد و آن را به مردم این سرزمین ها معرفی نمود.(24) شاید به جرأت بتوان گفت که هیچکس همانند « سوامی ویواکاناندا » در انتشار جهانی « یوگا » نقش نداشته است و اگر او نبود، « آیین یوگا » در معابد هندویان محبوس شده و نمی توانست به اروپا، آمریکا و سایر نقاط جهان راه یابد. به همین دلیل، وی حق بزرگی بر گردن « یوگا » دارد و مقبولیت جهانی « یوگا » در قرن حاضر، مدیون سخنرانی ها، سفر ها و تلاش های وی است:(25)
« سوامی ویوکاناندا (نارندراناث دوتتا) »، یکی از پیشگامان « یوگا » در قرون اخیر، و یکی از رهبران جنبش به اصطلاح استقلال طلبانه ی هند.
اما جالب است که بدانیم این شاگرد برجسته ی « راما کریشنا » یعنی « سوامی ویوکاناندا » یکی از رهبران انقلاب هند و از پیشگامان « یوگا » در قرون جدید، یک فراماسون معروف بوده و شکی در مورد عضویت وی در لژهای ماسونی وجود ندارد!!!(26) در مورد عضویت « سوامی ویوکاناندا » در گروه شیطانی فراماسونری، هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و منابع متعددی به عضویت وی در این گروه الحادی اشاره کرده اند:(27)
شواهد عضویت « سوامی ویوکاناندا (نارندراناث دوتتا) » یکی از پیشگامان « یوگا » و چهره ی به اصطلاح انقلابی « جنبش استقلال طلبانه ی هند » در تشکیلات شیطانی فراماسونری.
شواهد عضویت « سوامی ویوکاناندا (نارندراناث دوتتا) » یکی از پیشگامان « یوگا » و چهره ی به اصطلاح انقلابی « جنبش استقلال طلبانه ی هند » در تشکیلات شیطانی فراماسونری.
نکته ی مهمی که از لا به لای اطلاعات فوق استخراج می گردد این مطلب مهم است که عرفان های نوپدید و ورزش های تئوسوفیکالی همچون « یوگا » که شهرت بین المللی یافته اند و از سوی دستگاه های شیطانی ماسونی نیز تبلیغ می گردند، ارتباط بسیار مهم و جدی با فراماسونری جهانی دارند و رهبران این جنبش ها نیز عمدتاً در تشکیلات شیطانی فراماسونری عضویت دارند.
بهاگوان شری راجنیش (اوشو)
« بهاگوان شری راجنیش (اوشو) » یکی از چهره های معروف و مشهور عرفان های نوپدید هندی بوده است و طرفداران بسیاری در سراسر جهان برای خود رقم زده است.(28) وی در طی 59 سال عمر خود، در مناطق مختلفی تردد نمود و در کشور هند و در سایر نقاط جهان، طرفداران بی شماری برای خود رقم زد. طرفداران « اوشو » وی را به عنوان یک عارف و فیلسوف آزاده می شناسند که برای پیروانش آزادی به ارمغان آورده و آن ها را از قید اسارت نجات داده است.
« اوشو » یکی از چهره های معروف عرفان های نوپدید.
نکته ی مهم دیگری که باید به آن اشاره گردد، این است که « اوشو » نیز تبحر فراوانی در « یوگا » داشته و حتی کتابی با عنوان « Secrets of Yoga : رازهای یوگا » تألیف نموده است(29) و به همین دلیل در زمره ی سردمداران تعالیم « یوگا » قرار می گیرد:(30)
کتاب « رازهای یوگا » اثر « اوشو ».
اما این چهره ی مشهور و محبوب « یوگا » و این رهبر به اصطلاح عرفانی هند، در لا به لای تعالیم شیطانی خود، انسان را به لاقیدی، بی بند و باری و فساد دعوت می کرده است؛ به نحوی که تأکید وی بر آزادی ها و لاقیدی های جنسی به حدی بوده که به وی لقب « کاهن و پیشوای جنسی » داده شده است:(31)
اطلاق لقب « کاهن و پیشوای جنسی » به « اوشو »، فیلسوف و به اصطلاح عارف هندی و یکی از چهره های برجسته ی « یوگا ».
اطلاق لقب « کاهن و پیشوای جنسی » به « اوشو »، فیلسوف و به اصطلاح عارف هندی و یکی از چهره های برجسته ی « یوگا ».
البته پیروان « اوشو » تنها به کتاب ها و تعلیمات وی بسنده نکردند و به تأسیس مکان هایی با عنوان « اوشو پارک » اقدام نمودند که در این پارک ها، پسران و دختران پیرو « اوشو »، بدون هیچگونه نظارت و قید و بندی به معاشرت با یکدیگر و پیروی از تعالیم منحرف ممزوج با مناسک جنسی « اوشو » می پردازند!(32)
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، تعدادی از چهره های مشهور و محبوب « یوگا » همچون « اوشو » افرادی فاسد و مفسد بودند که به ترویج لاقیدی و روابط نامشروع جنسی می پرداختند.
با توجه به مطالبی که ذکر گردید، در می یابیم که نه تنها تعالیم « یوگا »، تعالیمی شیطانی است و افراد عمل کننده به آن، خواسته یا ناخواسته به پرستش تجسم شیطان در آیین هندو (یعنی شیوا) می پردازند، بلکه رهبران و چهره های مشهور این تعالیم، یا شیطان پرست بودند (همانند راما کریشنای پیرو کالی)، یا فراماسون بودند (همانند سوامی ویواکاناندا) و یا افرادی مفسد و فاسد بودند (همانند اوشو).
علیرغم تمامی این مسایل، متاسفانه در دهه های اخیر، دامنه ی طرفداران « یوگا » گسترش یافته و این تعالیم در سراسر جهان و از جمله در ایران، طرفداران زیادی پیدا کرده است. متاسفانه به دلیل بی توجهی مسئولان فرهنگی و دسایس دشمن، « تعالیم یوگا » در ایران منتشر شده است و توجه افراد فراوانی را به خود جلب نموده است. این امر تنها به برگزاری کلاس های « یوگا » محدود نمانده است و تا جایی پیش رفته است که حتی یک مجله با عنوان « دانش یوگا » به صورت ماهانه در کشور منتشر می گردد.(33) اما تأسف بیشتر اینکه مجله ی مذکور، تنها به تعلیم حرکات ورزشی، وضعیت های بدنی و اوراد مربوط به « یوگا » نمی پردازد، بلکه به « اساطیر یوگا » همچون « شیوا » که همان « تجسم شیطان در آیین هندو » است، نیز به صورت مبسوط اشاره می نماید و تعالیم افراد فاسد و منحرفی همچون « اوشو » به عنوان تعالیمی عرفانی، به خورد خوانندگان داده می شود.(34) برای مثال، برخی از تیترهای مقالات مجله ی مذکور عبارتند از: « رقص شیوا تجلی عرفان! »، « سیری در زندگی راما کریشنا! »، « تنفس و آگاهی اوشو درباره ی یوگا! » و « درس هایی از اوشو! ».(35)
البته از نحوه ی بیان مقالات مجله ی مذکور، چنین بر می آید که گردانندگان مجله ی مذکور احتمالاً از دسایس موجود در انتشار جهانی « یوگا » و فساد و انحراف بزرگان « یوگا » خبری ندارند ، اما به هر حال نفس این مسئله اشکال دارد.
ناگفته نماند که سیل تبلیغات پیرامون « یوگا » تنها محدود به مثال فوق نمی شود، بلکه امروزه پیشخوان های کتاب فروشی ها پر است از کتاب هایی که به تعریف و تمجید از « یوگا » و عرفان های شرک آلود هندی و شرق دور می پردازند و اساطیر هندو و بودایی را با آب و تاب به خوانندگان معرفی می نمایند؛ این امر در حالی است که در ام القرای جهان اسلام، در معروفترین کتاب فروشی ها و بازارهای کتاب ایران اعم از کتاب فروشی های میدان انقلاب اسلامی تهران، نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و ...، مباحث مهمی همچون مهدویت و معارف اسلامی مورد کم توجهی قرار می گیرند!
متاسفانه کار تا آن جا پیش رفته است که حتی در روزنامه های کثیر الانتشار کشور نیز کتاب های نگاشته شده پیرامون « یوگا » مورد تبلیغ قرار می گیرند و در تاسف بارترین این موارد، کتاب « تسخیر طبیعت درون » نوشته شده توسط « سوامی ویواکاناندا » ی فراماسون نیز مورد تمجید قرار می گیرد:(36)
تعریف و تمجید از کتاب « تسخیر طبیعت درون » پیرامون « یوگا » نوشته شده توسط « سوامی ویواکاناندا » نویسنده ی فراماسون هندی به وسیله ی یکی از روزنامه های کثیرالانتشار کشور. (متاسفانه نویسنده ی مطلب فوق، حتی به خود زحمت نداده است تا اندکی پیرامون « سوامی ویواکاناندا » تحقیق کند تا بداند « ویواکاناندا » جنسیت مرد دارد، نه زن! در واقع نویسنده ی مطلب فوق، با مشاهده ی ظاهر نام « سوامی ویواکاناندا »، فریب خورده و تصور نموده است که وی یک خانم است!)
با توجه به مطالبی که در این مقاله ذکر شد، درمی یابیم که ترویج و انتشار « یوگا »، عرفان های هندی، شرقی و ... در طی سال های اخیر در ایران و جهان، حاصل توطئه ای ظریف و حساب شده از سوی تشکیلات شیطانی فراماسونری جهانی و اصحاب شیطان است تا به واسطه ی آن ها بتوانند اوراد و اذکار شیطانی را در لباس عرفان، معنویت و اعتکاف، به خورد جوامع گوناگون دهند و بدین وسیله، از یکسو مانع گسترش معنویت الهی و اسلامی گردند و از سوی دیگر پرستش شیطان (همان شیوا؛ خداوند هندی یوگا و تجسم شیطان در آیین هندو) را در قالب تعالیمی همچون « یوگا » و ... در بین مردم رواج دهند. متاسفانه تعداد زیادی از مردم در سراسر دنیا، از ماهیت شیطانی « یوگا » و سایر تعلیمات و عرفان های نوپدید با خبر نیستند و ناخواسته همان امیال شیطان و اصحاب شیطانی وی را دنبال می کنند.
البته نگارنده ی این مقاله، مخالف حرکات ورزشی، نرمشی و کششی نیست، بلکه عقیده دارد که در حالتی که می توان همین نرمش ها و ورزش ها را بدون توسل به اوراد و اذکار شیطانی پرستش شیوا در آیین هندو انجام داد، چرا باید بر انجام این حرکات با اوراد و وضعیت های خاص بدنی « یوگا » تاکید ورزید. حال آن که می دانیم مشابه حرکات ورزشی مذکور، در ورزش هایی همچون ژیمناستیک وجود دارند.
متاسفانه در عصر حاضر که دوره ی آخرالزمان می باشد، گروه های منحرف متعددی در جهان فعالیت می کنند تا به واسطه ی ترفندهایی همچون « یوگا » و « عرفان های نوپدید، شرقی و غربی » به تدریج انسان ها را از تعالیم الهی دور کنند و مردم را به سوی اطاعت و پرستش شیطان سوق دهند. در این برهه ی حساس تاریخ که جهان لحظه به لحظه خود را برای استقبال از منجی الهی خود آماده می کند، باید بیش از پیش مراقب تحرکات اصحاب شیطان و دجال احتمالی آخرالزمان (فراماسونری جهانی) بود تا مبادا در قالب های گوناگون اعم از فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... این یاران شیطان بخواهند تیشه به ریشه ی ممالک اسلامی و به خصوص کشور زمینه ساز ظهور یعنی ایران اسلامی بزنند. این امر، توجه خاص مسئولین کشورمان و درایت مردم فهیم ایران و سایر مسلمانان جهان را می طلبد تا بتوانند در برابر این هجمه های وسیع و همه جانبه ی دشمن، مقاومت نمایند.
إن شاء الله خداوند به مسلمین بصیرت و آگاهی عطا فرماید.
خادم الامام (عج) - مهر ماه 1389
.: Weblog Themes By Pichak :.