روزنامه کیهان در ستون ویژه خود نوشت:
آقای بی بی سی! تو چه غلطی کرده ای که ربع پهلوی بکند
محتوای مصاحبه شبکه دولتی انگلیسی با رضا ربع پهلوی موجب اعتراض یکی از کاربران شبکه بالاترین شد.
این شبکه در نوشته ای متذکر شد: به نظر می رسد آقای عنایت فانی[مجری بی بی سی] یا شخصی که سؤالات را برای او تنظیم کرده بود، هنوز در آن روزهای پرالتهاب خرداد 88 به سر می برد و یا می خواهد به بیننده القا کند که هنوز همان التهاب و جو غالب اصلاح طلبان بر همه جا حاکم است.
آنچه عنایت فانی نگفت رویگردان شدن مردم از آنچه خیزش سال 88 و جنبش سبز می دانیم و بازگشت به زندگی عادی و تلاش برای انطباق با آن است. آقای فانی جوری می خواست القا کند که هم اکنون همه در صف هایی متحد پشت سر موسوی و کروبی گوش به فرمان آنها ایستاده اند. حبس خانگی این دو به زودی دوساله می شود و آب از آب هم تکان نخورده پس این همه پیروان کجا هستند؟
بالاترین افزود: آقای فانی اصرار داشت تلاش های به عمل آمده برای شورای ملی [ گروهک تک نفره ربع پهلوی] را نادیده و ناچیز و بی اهمیت انگارد. مثلاً در این 34 سال کدام تشکل یا شورایی علیه جمهوری اسلامی در پیشبرد راهش علیه جمهوری اسلامی موفق بوده است که مثلاً باید از شورای ملی انتظار زیادی داشته باشیم؟
بالاترین نوشت: به نظر می رسد آقای فانی به گونه ای نگران از آسیب خوردن به اپوزیسیون اصلاح طلب بودند و دائم سعی داشتند به بیننده القا کنند هنوز فقط اصلاح طلبان همه کاره هستند و شورای ملی هیچ اهمیتی ندارد. شما که این مطلب را می خوانی به من بگو اصلاح طلبان الان در کجای کار ایستاده اند به جز همین رخنه در چند رسانه خارج از کشور و چند سایت در فضای مجازی؟ عنایت فانی با همه احترامی که برایش داشته و دارم برای من با این مصاحبه به شدت یکطرفه به معنی واقعی کلمه فانی شد.
ایران همکاری با آژانس را منوط به کسب نتیجه می داند
ایران در برابر غرب استراتژی 2 گام به جلو و یک گام به عقب را در پیش گرفته است.
خبرگزاری رویترز با انتشار این تحلیل نوشت: ایران احتمالا از روند همکاری با آژانس دست می کشد تا از آن به عنوان اهرمی ترغیب کننده در جهت لغو تحریم ها یا دریافت دیگر امتیازها در چارچوب مذاکرات گسترده تر با قدرت های جهانی استفاده کند.
به این ترتیب می توان درک کرد که چرا بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از سفر اخیر خود به تهران دست خالی بازگشتند. ایران بارها در گذشته اعلام کرده است که در مقابل همکاری با آژانس انتظار نوعی پاداش دارد. به گفته یک مقام غربی، ایران این را می خواهد و نشانه ای از عقب نشینی در این زمینه وجود ندارد.
رویترز می نویسد: در صورتی که این نگرش تهران باشد، تلاش یکساله آژانس برای دسترسی به سایت پارچین در جنوب شرق تهران تا زمانی که دیپلماسی بین ایران و گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) در بن بست باشد، راه به جایی نمی برد.
یک دیپلمات غربی روند مذاکرات آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران را یک بازی از قبل پیش بینی شده از سوی تهران می داند که دو گام رو به جلو و یک گام رو به عقب است. به نتیجه نرسیدن مذاکرات اخیر در تهران، شکست دیگری بود برای روند طولانی مذاکره بر سر برنامه های هسته ای ایران که هدف آن تعدیل نگرانی های بین المللی در این زمینه است. هم ایران و هم گروه 1+5 می گویند پس از 7 ماه آماده از سرگیری مذاکره هستند، اما اولویت های دو طرف متفاوت است.
غرب خواستار محدودیت بخشی حساس از برنامه های هسته ای ایران است که می تواند کارایی نظامی داشته باشد و در مقابل ایران، تعلیق تحریم ها و به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته ای را اولویت مذاکره می داند.
دریل کیمبال، از انجمن کنترل تسلیحاتی در آمریکا می گوید، ایران آشکارا به دنبال تعلیق همکاری خود با آژانس است تا اهرم های خود را در مقابل 1+5 افزایش دهد.
به گزارش دیپلماسی ایرانی یک مقام غربی در گفت و گو با رویترز تصریح می کند که هیچ تمایلی در بین قدرت های غربی برای پاداش دادن به تهران وجود ندارد. حتی در صورتی که ایران با آژانس همکاری کند نیز، 1+5 امتیازی به ایران نخواهد داد چرا که به نظر آمریکا و متحدانش، موضوع ایران و آژانس جدا از روند مذاکرات تهران و گروه 1+5 است.(!)کلیف کاپچان، تحلیلگر سیاسی در این زمینه می گوید اکنون ایرانیان به پیشنهادهای غرب علاقه ندارند و در مقابل می کوشند از اهرم آژانس استفاده کنند.
نیویورک تایمز: ایران دشمن ماست اما مجبوریم دیپلماسی پیشه کنیم!
«دوران جنگ های بزرگ سپری شده و پیشرفت دیپلماسی آمریکا هم با دوستان امکانپذیر نیست. آمریکا باید دیپلماسی را با آیت الله ها و حماس محقق کند.»
این مطلب را روزنامه نیویورک تایمز عنوان کرد. به اعتقاد نیویورک تایمز «ارزش های دیپلماتیک آمریکا امروز به باد فنا رفته و جای خود را به بی صبری، بی حوصلگی، پرحرفی های بی حاصل و بی میلی نسبت به گفت و گو با دشمنان سپرده است. سوریه و الجزایر، مظاهر آشکار مرگ دیپلماسی اند، صحبت و گفت و گو کردن در این دو بحران، نوعی وقت تلف کردن به حساب می آید.»
این روزنامه تأکید کرد: امروز علل و انگیزه هایی فراوان برای مرگ دیپلماسی وجود دارد؛ آمریکا جایگاه مسلط و مستولی خود را بر جهان از دست داده و هنوز هیچ کشوری که بتواند جای آن را بگیرد، ظهور نکرده است. این جهان، جهان هیچ کس نیست. این جهان مکانی است که آمریکا در آن نقشی بسیار محتاطانه ایفا می نماید اما در عین حال از آن هراس دارد که مبادا اقتدار و آقایی خود را در آن از دست بدهد.
این روزنامه آمریکایی همچنین نوشت: دیپلماسی مرده باید در دوره دوم دولت اوباما احیا شود و مانع از کوبیدن میخ بر تابوت دیپلماسی آمریکا شود. دوران جنگ های بزرگ سپری شده و فرماندهان نظامی، فضایی برای مطرح شدن دیپلمات ها عرضه می دارند. پیشرفت دیپلماسی با دوستان امکان پذیر نیست. موفقیت دیپلماسی با افرادی همچون آیت الله ها و حماس محقق شدنی است.
در دیپلماسی باید پذیرفت «اگر چیزی می خواهی باید چیزی بدهی». سؤال محوری این است؛ من از دشمنم چه می خواهم و برای به دست آوردن آن چه باید بدهم؟ باید روش نیکسون در جلب رضایت و تفاهم با چین سرمشق قرار گیرد.
نیکسون معتقد بود «ما چه می خواهیم؟ آنها چه می خواهند؟ ما و آنها هر دو چه می خواهیم؟» اوباما در دوره نخست کاری گروه های دیپلماتیک متعددی را روانه نقاط مختلف جهان کرد اما هیچ یک ثمربخش نبود. او باید در دوره دوم کاری اش، پیرامون دو موضوع ایران و اسرائیل- فلسطینیان قدرت و نیروی بالقوه و بالفعل بیشتری به وزیر خارجه اش واگذار کند تا این وزیر بتواند وزنه های سنگین تری را در این دو عرصه از زمین بلند کند.
مشروعیت انتخابات را باید زیر سوال برد منتها پشت سر جریان داخلی!
«اپوزیسیون خارج باید تمهیدی بیاندیشد که مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرد منتها باید پشت سر جریان داخلی حرکت کند تا بهانه دست حاکمیت ندهد اما در دقایق آخر می تواند جلو بیفتد».
این عبارات، توصیه رضا علیجانی از اعضای متواری و پاریس نشین گروهک نهضت آزادی است. وی در مصاحبه با سایت روز آنلاین درباره مدعای «انتخابات آزاد» گفته است: این تعبیر منشوری چند وجهی است که هر کس از ظن خود آن را معنا می کند اما حملاتی که اخیرا به این عبارت شده، منظور انتخاباتی است که در چارچوب نیروهای داخل نظام مطرح شده. یعنی پس از آن که نیروهایی چون هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد آن را مطرح کردند؛ معنای چنین عبارتی آن است که انتخابات گذشته، آزاد نبوده است.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش در پاسخ این سؤال که «آیا مطرح شدن انتخابات آزاد از سوی نیروهای مختلف و اشتراک لفظی آنان بر سر چنین واژه ای، آیا می تواند موجب تغییر رفتار حاکمیت شود؟ تصریح کرد: امکانش به نظر من خیلی کم و در حد صفر است. حکومت در حال حاضر یک تحلیل دارد مبنی بر اینکه موفق شده فضاسازی را به دست بگیرد. در مقابل غرب امیدوار است به جای حمله نظامی تحرکی در داخل رخ دهد و غرب آن را بزرگ کند و به بنیان های حکومت ضربه بزند. بدل حکومت در مقابل این ایده، یکدست کردن حاکمیت است و اینکه هیچ فضایی در داخل حاکمیت نباید باشد که غرب از آن استفاده کند.
وی درباره طیف هایی که پیش از این درباره انتخابات آزاد سخن گفته اند، اظهار داشت: برخی از نیروهای اپوزیسیون، انتخابات آزاد را با حضور همه نیروهای سیاسی می دانند. اما وقتی آقای احمدی نژاد حرف از انتخابات آزاد می زند، منظور آزادی خود وی است و نه همه. اما در مجموع این را مثبت می دانم.
اگر تعبیر انتخابات آزاد جا بیفتد، ممکن است حول آن مفهوم سازی شود. در حال حاضر شاید چیزی از آن درنیاید، بلکه یک شعار مشترک است برای ایجاد صفی طولانی از نیروهایی که انتخابات را آزاد نمی دانند و می تواند از نظر سلبی آن ها را در یک جبهه قرار دهد. اما می تواند بستری باشد برای ائتلاف نیروهای سیاسی.»
علیجانی درباره این سؤال که «مطرح شدن بحث انتخابات آزاد از سوی طیف های مختلف داخل کشور، می تواند امکان استفاده تاکتیکی آن ها برای به کرسی نشاندن برخی مطالبات شان را مهیا کند؟ پاسخ می دهد: «نه بایست تنور اقتدارگرایان را داغ کرد و نه چاقوی آن ها را تیز کرد. در حال حاضر حاکمیت تصمیم ندارد امتیازی دهد و در این شرایط، وارد شدن در این صحنه که میدان بازی وجود ندارد، ورود به میدان بازی حاکمیت است.
از طرف دیگر سکوت کردن هم می تواند نوع دیگری بازی در همان صحنه باشد. وقتی آنها بیت می خواهند یک انتخابات امن و با کمترین هزینه سیاسی برگزار کند، موضع سکوت هم کمک به همین بازی است. وقتی فضا از آن سمت بسته می شود، دو موضع درباره انتخابات وجود دارد. یکی این است ما کاندیدا نداریم که کمی محافظه کارانه است و دیگری که کمی شفاف تر است، عدم شرکت در انتخابات است.
اما آیا عدم حضور در انتخابات، کمکی به پروژه برگزار شدن انتخابات در فضای امن نمی کند؟ بنابراین بایستی تمهیداتی اندیشید که بتواند مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرد. خارج از کشور می تواند ابتدا پشت سر جریان داخلی حرکت کند تا ابزاری به دست حاکمیت برای برخورد با منتقدان داخلی ندهد. اما در دقایق آخر، می تواند مواضع جلوتر و روشن تری بگیرد. اما هم سو و مکمل داخل و حرف هایی که در داخل امکان زده شدن ندارد مطرح شود و مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرند.»
اول قجر... دوم پهلوی بعداً نوبت اصلاح طلبان!
پس از «سازمان منافقین» و «سلطنت طلبان» نوبت نمایندگان فتنه سبز در خارج کشور شد تا با یکی از کمیسیون های فرعی شورای اروپا ملاقات کنند.
پیش از این مریم قجر عضدانلو ابریشم چی (معروف به رجوی) به ملاقات برخی اعضای پارلمان اروپا رفته بود. پس از آن نیز نوبت عنصر ورشکسته و سرخورده دیگری به نام رضا پهلوی رسید تا با برخی از اعضای این نهاد ملاقات کند. روز دوشنبه نیز 4 نفر از اعضای جریان نفاق جدید -که در قالب شورای هماهنگی سبز فعالیت می کنند- به «کمیسیون امور سیاسی و دموکراسی مجمع پارلمانی شورای اروپا» رفتند و با برخی اعضای این کمیسیون ملاقات کردند. ترکیب این نیز جالب است؛ دو تن از اعضای گروهک ملی-مذهبی (به نام های تقی رحمانی و مرتضی-ک) به همراه رجب مزروعی و اردشیر امیر ارجمند.
نوبت بندی طرف اروپایی برای پذیرفتن این 3 گروه در نوع خود جالب توجه است هر چند که هر 3 طیف در فتنه سبز همراه و همداستان بودند و به قول رضا ربع پهلوی در یک تقاطع (آشوب در بستر شعار تقلب) به هم رسیده بودند. اردشیر امیر ارجمند در مقالات اخیر مدعی شده «جنبش سبز مسالمت آمیز است و خط قرمز خود در اعلام همکاری و همراهی با مجاهدین خلق و سلطنت طلبان می داند» حال آن که وی به همراه 3 ملاقات کننده دیگر طی یک سال اخیر در انواع جلسات پنهان و آشکار سلطنت طلبان شرکت داشته اند و اکنون نیز موضع مشترکی در مخالفت با جمهوری اسلامی و قانون اساسی دارند.
تقی رحمانی در ملاقات مذکور خواستار حمایت برای آزادی بازداشت شدگان فتنه سال 88 و با التماس برای حمایت اروپا مدعی شده «فراموش نکنید کمک به رشد جریان دموکراتیک در ایران به امنیت اروپا هم کمک خواهد کرد. سران جنبش سبز دموکراسی خواه هستند و اگر در ایران قدرتمند شوند مشکل امنیت در منطقه و جهان هم حل خواهد شد».
وی می گوید: ما از شورای اروپا خواستیم در کنار مسئله هسته ای، معضل حقوق بشر را فراموش نکند بدون آزادی و حقوق بشر در ایران، دنیا رنگ آرامش نخواهد دید.این منافق مدعی ملی گرایی جرأت نکرده به طرف اروپایی بگوید که بانیان 6 جنگ در چهارگوشه خاورمیانه طی 12 سال گذشته آمریکا و انگلیس و اسرائیل - و برخی کشورهای اروپایی- همسو بوده اند و نه ایران.
رجب مزروعی هم در ملاقات مذکور گفته است: درباره موضوع پرونده هسته ای، موافقت با سیاست خارجی جاری نظام حاکم بر ایران نداریم و با سیاست خارجی تنش زدایی که دوران خاتمی پی گرفته شد موافقت داریم.
این ملاقات آخرین پالس فتنه گران داخلی- به واسطه نمایندگان آنها در خارج کشور- برای نوکری قدرت های غربی در ایران است و باید دید مدعیان اصلاح طلبی در واکنش به این خوش رقصی ها چه موضعی اتخاذ می کنند؟دیدارکنندگان خواستار تشدید فشار سیاسی به ایران در کنار فشار اقتصادی شده اند. طرف اروپایی نیز قول داده در حمایت از عناصر بازداشتی فشار بر ایران را زیاد کند.
محتوای مصاحبه شبکه دولتی انگلیسی با رضا ربع پهلوی موجب اعتراض یکی از کاربران شبکه بالاترین شد.
این شبکه در نوشته ای متذکر شد: به نظر می رسد آقای عنایت فانی[مجری بی بی سی] یا شخصی که سؤالات را برای او تنظیم کرده بود، هنوز در آن روزهای پرالتهاب خرداد 88 به سر می برد و یا می خواهد به بیننده القا کند که هنوز همان التهاب و جو غالب اصلاح طلبان بر همه جا حاکم است.
آنچه عنایت فانی نگفت رویگردان شدن مردم از آنچه خیزش سال 88 و جنبش سبز می دانیم و بازگشت به زندگی عادی و تلاش برای انطباق با آن است. آقای فانی جوری می خواست القا کند که هم اکنون همه در صف هایی متحد پشت سر موسوی و کروبی گوش به فرمان آنها ایستاده اند. حبس خانگی این دو به زودی دوساله می شود و آب از آب هم تکان نخورده پس این همه پیروان کجا هستند؟
بالاترین افزود: آقای فانی اصرار داشت تلاش های به عمل آمده برای شورای ملی [ گروهک تک نفره ربع پهلوی] را نادیده و ناچیز و بی اهمیت انگارد. مثلاً در این 34 سال کدام تشکل یا شورایی علیه جمهوری اسلامی در پیشبرد راهش علیه جمهوری اسلامی موفق بوده است که مثلاً باید از شورای ملی انتظار زیادی داشته باشیم؟
بالاترین نوشت: به نظر می رسد آقای فانی به گونه ای نگران از آسیب خوردن به اپوزیسیون اصلاح طلب بودند و دائم سعی داشتند به بیننده القا کنند هنوز فقط اصلاح طلبان همه کاره هستند و شورای ملی هیچ اهمیتی ندارد. شما که این مطلب را می خوانی به من بگو اصلاح طلبان الان در کجای کار ایستاده اند به جز همین رخنه در چند رسانه خارج از کشور و چند سایت در فضای مجازی؟ عنایت فانی با همه احترامی که برایش داشته و دارم برای من با این مصاحبه به شدت یکطرفه به معنی واقعی کلمه فانی شد.
ایران همکاری با آژانس را منوط به کسب نتیجه می داند
ایران در برابر غرب استراتژی 2 گام به جلو و یک گام به عقب را در پیش گرفته است.
خبرگزاری رویترز با انتشار این تحلیل نوشت: ایران احتمالا از روند همکاری با آژانس دست می کشد تا از آن به عنوان اهرمی ترغیب کننده در جهت لغو تحریم ها یا دریافت دیگر امتیازها در چارچوب مذاکرات گسترده تر با قدرت های جهانی استفاده کند.
به این ترتیب می توان درک کرد که چرا بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از سفر اخیر خود به تهران دست خالی بازگشتند. ایران بارها در گذشته اعلام کرده است که در مقابل همکاری با آژانس انتظار نوعی پاداش دارد. به گفته یک مقام غربی، ایران این را می خواهد و نشانه ای از عقب نشینی در این زمینه وجود ندارد.
رویترز می نویسد: در صورتی که این نگرش تهران باشد، تلاش یکساله آژانس برای دسترسی به سایت پارچین در جنوب شرق تهران تا زمانی که دیپلماسی بین ایران و گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) در بن بست باشد، راه به جایی نمی برد.
یک دیپلمات غربی روند مذاکرات آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران را یک بازی از قبل پیش بینی شده از سوی تهران می داند که دو گام رو به جلو و یک گام رو به عقب است. به نتیجه نرسیدن مذاکرات اخیر در تهران، شکست دیگری بود برای روند طولانی مذاکره بر سر برنامه های هسته ای ایران که هدف آن تعدیل نگرانی های بین المللی در این زمینه است. هم ایران و هم گروه 1+5 می گویند پس از 7 ماه آماده از سرگیری مذاکره هستند، اما اولویت های دو طرف متفاوت است.
غرب خواستار محدودیت بخشی حساس از برنامه های هسته ای ایران است که می تواند کارایی نظامی داشته باشد و در مقابل ایران، تعلیق تحریم ها و به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته ای را اولویت مذاکره می داند.
دریل کیمبال، از انجمن کنترل تسلیحاتی در آمریکا می گوید، ایران آشکارا به دنبال تعلیق همکاری خود با آژانس است تا اهرم های خود را در مقابل 1+5 افزایش دهد.
به گزارش دیپلماسی ایرانی یک مقام غربی در گفت و گو با رویترز تصریح می کند که هیچ تمایلی در بین قدرت های غربی برای پاداش دادن به تهران وجود ندارد. حتی در صورتی که ایران با آژانس همکاری کند نیز، 1+5 امتیازی به ایران نخواهد داد چرا که به نظر آمریکا و متحدانش، موضوع ایران و آژانس جدا از روند مذاکرات تهران و گروه 1+5 است.(!)کلیف کاپچان، تحلیلگر سیاسی در این زمینه می گوید اکنون ایرانیان به پیشنهادهای غرب علاقه ندارند و در مقابل می کوشند از اهرم آژانس استفاده کنند.
نیویورک تایمز: ایران دشمن ماست اما مجبوریم دیپلماسی پیشه کنیم!
«دوران جنگ های بزرگ سپری شده و پیشرفت دیپلماسی آمریکا هم با دوستان امکانپذیر نیست. آمریکا باید دیپلماسی را با آیت الله ها و حماس محقق کند.»
این مطلب را روزنامه نیویورک تایمز عنوان کرد. به اعتقاد نیویورک تایمز «ارزش های دیپلماتیک آمریکا امروز به باد فنا رفته و جای خود را به بی صبری، بی حوصلگی، پرحرفی های بی حاصل و بی میلی نسبت به گفت و گو با دشمنان سپرده است. سوریه و الجزایر، مظاهر آشکار مرگ دیپلماسی اند، صحبت و گفت و گو کردن در این دو بحران، نوعی وقت تلف کردن به حساب می آید.»
این روزنامه تأکید کرد: امروز علل و انگیزه هایی فراوان برای مرگ دیپلماسی وجود دارد؛ آمریکا جایگاه مسلط و مستولی خود را بر جهان از دست داده و هنوز هیچ کشوری که بتواند جای آن را بگیرد، ظهور نکرده است. این جهان، جهان هیچ کس نیست. این جهان مکانی است که آمریکا در آن نقشی بسیار محتاطانه ایفا می نماید اما در عین حال از آن هراس دارد که مبادا اقتدار و آقایی خود را در آن از دست بدهد.
این روزنامه آمریکایی همچنین نوشت: دیپلماسی مرده باید در دوره دوم دولت اوباما احیا شود و مانع از کوبیدن میخ بر تابوت دیپلماسی آمریکا شود. دوران جنگ های بزرگ سپری شده و فرماندهان نظامی، فضایی برای مطرح شدن دیپلمات ها عرضه می دارند. پیشرفت دیپلماسی با دوستان امکان پذیر نیست. موفقیت دیپلماسی با افرادی همچون آیت الله ها و حماس محقق شدنی است.
در دیپلماسی باید پذیرفت «اگر چیزی می خواهی باید چیزی بدهی». سؤال محوری این است؛ من از دشمنم چه می خواهم و برای به دست آوردن آن چه باید بدهم؟ باید روش نیکسون در جلب رضایت و تفاهم با چین سرمشق قرار گیرد.
نیکسون معتقد بود «ما چه می خواهیم؟ آنها چه می خواهند؟ ما و آنها هر دو چه می خواهیم؟» اوباما در دوره نخست کاری گروه های دیپلماتیک متعددی را روانه نقاط مختلف جهان کرد اما هیچ یک ثمربخش نبود. او باید در دوره دوم کاری اش، پیرامون دو موضوع ایران و اسرائیل- فلسطینیان قدرت و نیروی بالقوه و بالفعل بیشتری به وزیر خارجه اش واگذار کند تا این وزیر بتواند وزنه های سنگین تری را در این دو عرصه از زمین بلند کند.
مشروعیت انتخابات را باید زیر سوال برد منتها پشت سر جریان داخلی!
«اپوزیسیون خارج باید تمهیدی بیاندیشد که مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرد منتها باید پشت سر جریان داخلی حرکت کند تا بهانه دست حاکمیت ندهد اما در دقایق آخر می تواند جلو بیفتد».
این عبارات، توصیه رضا علیجانی از اعضای متواری و پاریس نشین گروهک نهضت آزادی است. وی در مصاحبه با سایت روز آنلاین درباره مدعای «انتخابات آزاد» گفته است: این تعبیر منشوری چند وجهی است که هر کس از ظن خود آن را معنا می کند اما حملاتی که اخیرا به این عبارت شده، منظور انتخاباتی است که در چارچوب نیروهای داخل نظام مطرح شده. یعنی پس از آن که نیروهایی چون هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد آن را مطرح کردند؛ معنای چنین عبارتی آن است که انتخابات گذشته، آزاد نبوده است.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش در پاسخ این سؤال که «آیا مطرح شدن انتخابات آزاد از سوی نیروهای مختلف و اشتراک لفظی آنان بر سر چنین واژه ای، آیا می تواند موجب تغییر رفتار حاکمیت شود؟ تصریح کرد: امکانش به نظر من خیلی کم و در حد صفر است. حکومت در حال حاضر یک تحلیل دارد مبنی بر اینکه موفق شده فضاسازی را به دست بگیرد. در مقابل غرب امیدوار است به جای حمله نظامی تحرکی در داخل رخ دهد و غرب آن را بزرگ کند و به بنیان های حکومت ضربه بزند. بدل حکومت در مقابل این ایده، یکدست کردن حاکمیت است و اینکه هیچ فضایی در داخل حاکمیت نباید باشد که غرب از آن استفاده کند.
وی درباره طیف هایی که پیش از این درباره انتخابات آزاد سخن گفته اند، اظهار داشت: برخی از نیروهای اپوزیسیون، انتخابات آزاد را با حضور همه نیروهای سیاسی می دانند. اما وقتی آقای احمدی نژاد حرف از انتخابات آزاد می زند، منظور آزادی خود وی است و نه همه. اما در مجموع این را مثبت می دانم.
اگر تعبیر انتخابات آزاد جا بیفتد، ممکن است حول آن مفهوم سازی شود. در حال حاضر شاید چیزی از آن درنیاید، بلکه یک شعار مشترک است برای ایجاد صفی طولانی از نیروهایی که انتخابات را آزاد نمی دانند و می تواند از نظر سلبی آن ها را در یک جبهه قرار دهد. اما می تواند بستری باشد برای ائتلاف نیروهای سیاسی.»
علیجانی درباره این سؤال که «مطرح شدن بحث انتخابات آزاد از سوی طیف های مختلف داخل کشور، می تواند امکان استفاده تاکتیکی آن ها برای به کرسی نشاندن برخی مطالبات شان را مهیا کند؟ پاسخ می دهد: «نه بایست تنور اقتدارگرایان را داغ کرد و نه چاقوی آن ها را تیز کرد. در حال حاضر حاکمیت تصمیم ندارد امتیازی دهد و در این شرایط، وارد شدن در این صحنه که میدان بازی وجود ندارد، ورود به میدان بازی حاکمیت است.
از طرف دیگر سکوت کردن هم می تواند نوع دیگری بازی در همان صحنه باشد. وقتی آنها بیت می خواهند یک انتخابات امن و با کمترین هزینه سیاسی برگزار کند، موضع سکوت هم کمک به همین بازی است. وقتی فضا از آن سمت بسته می شود، دو موضع درباره انتخابات وجود دارد. یکی این است ما کاندیدا نداریم که کمی محافظه کارانه است و دیگری که کمی شفاف تر است، عدم شرکت در انتخابات است.
اما آیا عدم حضور در انتخابات، کمکی به پروژه برگزار شدن انتخابات در فضای امن نمی کند؟ بنابراین بایستی تمهیداتی اندیشید که بتواند مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرد. خارج از کشور می تواند ابتدا پشت سر جریان داخلی حرکت کند تا ابزاری به دست حاکمیت برای برخورد با منتقدان داخلی ندهد. اما در دقایق آخر، می تواند مواضع جلوتر و روشن تری بگیرد. اما هم سو و مکمل داخل و حرف هایی که در داخل امکان زده شدن ندارد مطرح شود و مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرند.»
اول قجر... دوم پهلوی بعداً نوبت اصلاح طلبان!
پس از «سازمان منافقین» و «سلطنت طلبان» نوبت نمایندگان فتنه سبز در خارج کشور شد تا با یکی از کمیسیون های فرعی شورای اروپا ملاقات کنند.
پیش از این مریم قجر عضدانلو ابریشم چی (معروف به رجوی) به ملاقات برخی اعضای پارلمان اروپا رفته بود. پس از آن نیز نوبت عنصر ورشکسته و سرخورده دیگری به نام رضا پهلوی رسید تا با برخی از اعضای این نهاد ملاقات کند. روز دوشنبه نیز 4 نفر از اعضای جریان نفاق جدید -که در قالب شورای هماهنگی سبز فعالیت می کنند- به «کمیسیون امور سیاسی و دموکراسی مجمع پارلمانی شورای اروپا» رفتند و با برخی اعضای این کمیسیون ملاقات کردند. ترکیب این نیز جالب است؛ دو تن از اعضای گروهک ملی-مذهبی (به نام های تقی رحمانی و مرتضی-ک) به همراه رجب مزروعی و اردشیر امیر ارجمند.
نوبت بندی طرف اروپایی برای پذیرفتن این 3 گروه در نوع خود جالب توجه است هر چند که هر 3 طیف در فتنه سبز همراه و همداستان بودند و به قول رضا ربع پهلوی در یک تقاطع (آشوب در بستر شعار تقلب) به هم رسیده بودند. اردشیر امیر ارجمند در مقالات اخیر مدعی شده «جنبش سبز مسالمت آمیز است و خط قرمز خود در اعلام همکاری و همراهی با مجاهدین خلق و سلطنت طلبان می داند» حال آن که وی به همراه 3 ملاقات کننده دیگر طی یک سال اخیر در انواع جلسات پنهان و آشکار سلطنت طلبان شرکت داشته اند و اکنون نیز موضع مشترکی در مخالفت با جمهوری اسلامی و قانون اساسی دارند.
تقی رحمانی در ملاقات مذکور خواستار حمایت برای آزادی بازداشت شدگان فتنه سال 88 و با التماس برای حمایت اروپا مدعی شده «فراموش نکنید کمک به رشد جریان دموکراتیک در ایران به امنیت اروپا هم کمک خواهد کرد. سران جنبش سبز دموکراسی خواه هستند و اگر در ایران قدرتمند شوند مشکل امنیت در منطقه و جهان هم حل خواهد شد».
وی می گوید: ما از شورای اروپا خواستیم در کنار مسئله هسته ای، معضل حقوق بشر را فراموش نکند بدون آزادی و حقوق بشر در ایران، دنیا رنگ آرامش نخواهد دید.این منافق مدعی ملی گرایی جرأت نکرده به طرف اروپایی بگوید که بانیان 6 جنگ در چهارگوشه خاورمیانه طی 12 سال گذشته آمریکا و انگلیس و اسرائیل - و برخی کشورهای اروپایی- همسو بوده اند و نه ایران.
رجب مزروعی هم در ملاقات مذکور گفته است: درباره موضوع پرونده هسته ای، موافقت با سیاست خارجی جاری نظام حاکم بر ایران نداریم و با سیاست خارجی تنش زدایی که دوران خاتمی پی گرفته شد موافقت داریم.
این ملاقات آخرین پالس فتنه گران داخلی- به واسطه نمایندگان آنها در خارج کشور- برای نوکری قدرت های غربی در ایران است و باید دید مدعیان اصلاح طلبی در واکنش به این خوش رقصی ها چه موضعی اتخاذ می کنند؟دیدارکنندگان خواستار تشدید فشار سیاسی به ایران در کنار فشار اقتصادی شده اند. طرف اروپایی نیز قول داده در حمایت از عناصر بازداشتی فشار بر ایران را زیاد کند.
تاریخ : پنج شنبه 91/11/5 | 1:38 عصر | نویسنده : لبیک سرخ | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.