رحلت حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن وامام رضا علیهما الاسلام را خدمت امام عصر (عج)و همه عاشقان این بزرگواران تسلیت عرض میکنم
شبکه فرهنگی لبیک سرخ
تنها جنازه تو شد آماج تیر کین
تنها جنازه تو شد آماج تیر کین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
دارم امید بوسه قبر تو در بقیع
اما چه می توان که میسر نمی شود
با این ستم که بر تو و بر مدفن ترسید
ویران چرا بنای ستمگر نمی شود
آن را چه دوستی است «موید » که دیده اش
از خون دل ز داغ حسن تر نمی شود
شهادت امام حسن(ع)تسلیت باد
لبیک سرخ
قویترین عامل تحول امام خمینی(ره)برای ایجاد تحول اساسی و بنیادی در امت اسلامی ایران به سراغ قویترین عامل تحول روحی امت اسلامی رفت و با درک صحیح و عمیق از مکتب امام حسین (ع)و توانایی ارائه برنامه ای رشد دهنده، سوژه کربلا را به کار گرفت؛زیرا می دانست هیچ موضوعی مانند آن در اعماق جان شیعیان نفوذ نکرده است. آنان در هیچ واقعه ای به این میزان اشک نریخته و سوگواری نکرده و در هیچ مراسمی اینگونه به میدان نیامده اند. به علاوه این قیام آیینه تمام نمای ارزشهای انسانی و معنوی است و اوج ایثار، حماسه، عبادت و شوق ملکوتی را به نمایش می گذارد. امام که در مکتب تربیتی حضرت سیدالشهداء رشد کرده بود، با تعالیم عاشورایی خویش مردم را متحول نمود. او می فرمود: «حضرت سیدالشهداء به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم و در مقابل حکومت جائر چه باید کرد.» «سیدالشهداء و اصحاب و اهل بیت او آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. آنها به ما فهمانیدند که در مقابل حکومت جور نباید زنها بترسند. نباید مردها بترسند.» سرانجام امام در بسیج مردم علیه حکومت جور و محو اسباب ستم و تعدی، موفق به تحول روحی در مردم با استفاده از چشمه جوشان کربلا گردید. امام خود به این دگرگونی درونی مردم اشاره دارند و می فرمایند: «من خدا را شکر می کنم که... یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد. تحولهای معنوی پیدا شد که این تحولها را نمی توانیم اسمی رویش بگذاریم، الا این که به دست خدا بود.»حتی امام این تحول را از پیروزی بر رژیم استبدادی مهمتر می داند و می فرماید: «تحول در ایران پیدا شده، تحول روحی که از غلبه ای که بر طاغوت بود و او را عقب زد مهمتر و تمام دنیا متحیر شدند از تحول روحی که در ملت پیدا شد.» امام از اینگونه تحول روحی و استقامت و مقاومت مردم در برابر ستم و تجاوز تقدیر می نماید و می فرماید: «اینجانب از فداکاری ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم.»
قویترین عامل تحول امام خمینی(ره)برای ایجاد تحول اساسی و بنیادی در امت اسلامی ایران به سراغ قویترین عامل تحول روحی امت اسلامی رفت و با درک صحیح و عمیق از مکتب امام حسین (ع)و توانایی ارائه برنامه ای رشد دهنده، سوژه کربلا را به کار گرفت؛زیرا می دانست هیچ موضوعی مانند آن در اعماق جان شیعیان نفوذ نکرده است. آنان در هیچ واقعه ای به این میزان اشک نریخته و سوگواری نکرده و در هیچ مراسمی اینگونه به میدان نیامده اند. به علاوه این قیام آیینه تمام نمای ارزشهای انسانی و معنوی است و اوج ایثار، حماسه، عبادت و شوق ملکوتی را به نمایش می گذارد. امام که در مکتب تربیتی حضرت سیدالشهداء رشد کرده بود، با تعالیم عاشورایی خویش مردم را متحول نمود. او می فرمود: «حضرت سیدالشهداء به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم و در مقابل حکومت جائر چه باید کرد.» «سیدالشهداء و اصحاب و اهل بیت او آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. آنها به ما فهمانیدند که در مقابل حکومت جور نباید زنها بترسند. نباید مردها بترسند.» سرانجام امام در بسیج مردم علیه حکومت جور و محو اسباب ستم و تعدی، موفق به تحول روحی در مردم با استفاده از چشمه جوشان کربلا گردید. امام خود به این دگرگونی درونی مردم اشاره دارند و می فرمایند: «من خدا را شکر می کنم که... یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد. تحولهای معنوی پیدا شد که این تحولها را نمی توانیم اسمی رویش بگذاریم، الا این که به دست خدا بود.»حتی امام این تحول را از پیروزی بر رژیم استبدادی مهمتر می داند و می فرماید: «تحول در ایران پیدا شده، تحول روحی که از غلبه ای که بر طاغوت بود و او را عقب زد مهمتر و تمام دنیا متحیر شدند از تحول روحی که در ملت پیدا شد.» امام از اینگونه تحول روحی و استقامت و مقاومت مردم در برابر ستم و تجاوز تقدیر می نماید و می فرماید: «اینجانب از فداکاری ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم.»
سرمشقهای نهضت امام حسین( علیه السلام) 1- سازش ناپذیری با باطل و ستم امام خمینی(رحمه الله)این سخن استوار امام حسین(علیه السلام )را به یاد داشت که خطاب به برادرش محمد حنفیه فرمود: برادرم!«به خدا سوگند اگر در دنیا پناهگاهی وجود نداشته باشد، هرگز با یزید بیعت نمی کنم.» بدین جهت فریاد زد: «(آیا) خمینی میتواند تفاهم کند با ظلم. خمینی آنجا هم که بود مجد اسلام را حفظ می کرد، (آیا) می تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)این قدر زحمت کشیده است (آیا) خمینی و امثال خمینی می توانند یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟» امام حسین (علیه السلام) در فرصتی که بدست آورد با سپاهیان حرسخن گفت و حقایقی را با آنان در میان گذاشت و دلیل قیام و انگیزه مبارزه خود را اعلام کرد. آن حضرت در آنجافرمود: ای مردم! رسول خدا )صلی الله علیه و آله (فرمود: هرکس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را در هم میشکند، با سنت پیامبر خدا از در مخالفت برآمده، در میان بندگان خدا راه گناه و عداوت در پیش می گیرد، ولی او در مقابل چنین فرد جائری با عمل و یا گفتاری اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که او را به محل همان سلطان زورگو (آتش جهنم) داخل کند.» امام خمینی (رحمه الله) درباره حرکت خودش در راه احیای حق می فرماید: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خودشان بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عذر وفود کنم.» و در جای دیگر آمادگی خود را برای شهادت در راه پیروزی انقلاب اعلام نموده و می فرمایند: «اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل خود برسد چرا به چنین امری راضی نباشم؟» امام در جهت محو عواملی که فضیلتها را از بین برده اند و نیز برای مبارزه با رژیم پهلوی به عنوان عامل رذالت و مانع احیای ارزشها فریاد می زند: «من هرگز حتی برای یک لحظه هم موضع خود را تغییر نمی دهم. این تکلیف الهی است و در صورت سکوت مسئول خواهم بود.» 3- تحول روحی حضرت امام حسین( علیه السلام )در یاران و اصحاب خویش آنچنان تحول روحی و فکری ایجاد نمودند که هر کدام در فداکاری و ایثار بر یکدیگر سبقت می گرفتند، مثل اینکه به یک کانون نور وصل شده بودند. همه می گفتند با قلب و سینه هایمان از تو دفاع خواهیم کرد: گر بر کنم دل از تو و بر دارم از تو مهر این مهر بر که افکنم آن دل کجا برم امام حسین( علیه السلام )خود، یاران خویش را چنین معرفی می کند: «اما بعد فانی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی و لا اهل بیت ابر و لا اوصل و لا افضل من اهل بیتی فجزاکم الله عنی خیرا؛ اما بعد، من یارانی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود و اهل بیتی نیکوتر و بهتر از اهل بیت خود سراغ ندارم. پس خداوند از طرف من به شما پاداش خیر دهد.» نمونه های وارستگی، ایثار و پایداری یاران و اهل بیت امام حسین (علیه السلام )را می توان در محورهای ذیل مشاهده کرد: الف) وقتی آن حضرت در شب عاشورا فرمود: آگاه باشید که به همه شما اجازه دادم، پس همه شما بدون این که هیچ بیعتی از من بر شما باشد، بروید»، حضرت عباس (علیه السلام )،دیگر برادران امام، پسران برادرش و دو فرزندعبدالله بن جعفر نخستین کسانی بودند که سخن گفتند و خاطر نشان ساختند که ماچنین نخواهیم کرد. ما بعد از تو نخواهیم ماند و خداوند ما را بعد از تو زنده ندارد. ب) در همین ماجرا، مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: به خدا سوگند اگر بدانم که کشته می شوم، سپس زنده می شوم، آنگاه زنده زنده سوزانده شوم و دوباره زنده ام کنند و به بادم دهند و هفتاد بار این کار تکرار شود، دست از تو بر ندارم تا مرگ خویش را دریاری تو دریابم. ج) در همان لحظات حساس به محمد بن بشر حضرمی که از اصحاب امام بود گفتند: پسرت در سرحدات ری اسیر شده است. گفت: به خدا جان او و جان خود را در راه خدا حساب می کنم. آیا من بعد از حسین - علیه السلام - زنده بمانم؟ وقتی که امام حسین (علیه السلام )سخن او را شنید فرمود: خدایت رحمت کند. برو او را از اسارت برهان. جواب داد: چگونه شما را رها کنم؟ د) در لحظات واپسین شب عاشورا دو نفر از یاران امام با هم شوخی می کردند. بریر از زهاد و پارسایان و عارفان وارسته، در آن موقع حساس از شدت شادمانی در پوست خویش نمی گنجید و مدام لبخند بر لبهایش جاری بود و مزاح می کرد، به نحوی که حالت سرور او اعتراض و انتقاد عده ای از اصحاب را برانگیخت و موجب تعجب آنان شد. ه) در شب عاشورا، وقتی امام حسین( علیه السلام)فرمود:هر کس از اصحاب و یاران بماند فردا شهید می شود، قاسم که این سخنان را شنید، عرض کرد: آیا من هم از کشته شدگان خواهم بود؟ امام( علیه السلام )به او پاسخ مثبت داد، اما قبل از آنکه به پرسش قاسم پاسخ گوید از وی پرسید: «یا بنی کیف الموت عندک؛ فرزندم! مرگ نزد تو چگونه است؟» قاسم جواب داد: «یا عم احلی من العسل؛ عموجان! از عسل شیرین تر است.» و) عقبه بن سمعان که از یاران و همراهان کاروان امام - علیه السلام - بود می گوید: در منزل قصر بنی مقاتل امام را خواب سبکی فرا گرفت در حالی که سوار بر اسب بود. بزودی دیدگانش را باز فرمود و دو یا سه بار آیه استرجاع را بر زبان جاری کرد. حضرت علی اکبر که پشت سر پدرش در حال حرکت بود - چون شنید که بر زبان مبارک امام کلمه استرجاع جاری شده است، علتش را پرسید. حضرت فرمود: فرزند عزیزم، اندکی به خواب رفتم که سواری عنان اسب مرا کشید و گفت: «القوم یسیرون و المنایا تسری الیهم؛ این جمعیت حرکت می کنند و بلاها (و مرگ) به سوی آنان حرکت می کند.» علی اکبر)علیه السلام (عرض کرد: «او لسنا علی الحق؛ آیا ما بر حق نیستیم؟» امام فرمود: «بلی والذی الیه مرجع العباد؛ سوگند به آنکه بازگشت بندگان به سوی اوست،اینچنین است.» علی اکبر)علیه السلام( عرض کرد: فاذا لانبالی، نموت محقین؛ پس باکی نداریم، ما در حالی که بر حق هستیم می میریم.»
آنچه در عاشورای سال شصت و یک هجری اتفاق افتاد گرچه به ظاهر یک حادثه می نمود، اما حماسه ای عظیم و تکان دهنده بود که وجدانهای خفته را بیدار کرد و خون رشادت و آگاهی را در رگهای امت اسلامی دوانید.
در واقع عاشورا به مکتبی تبدیل گردید که ستمدیدگان را بر ضد ظلم شورانید. از این رو ائمه هدی (علیهم السلم )بر حادثه کربلا به عنوان برنامه ای تحول آفرین، احیاگر و بسیج کننده تاکید داشتند و همواره می کوشیدند تا آن را زنده و سازنده نگه دارند.
امام خمینی )رحمه الله (که به حق در سخن و رهنمود، در قیام و عمل و در حفظ میراث عاشورا اسوه بی بدیلی در تاریخ معاصر تشیع بود، می فرمود:
« دستور آموزنده کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین.»
.: Weblog Themes By Pichak :.