در این دوره از انتخابات ، بناگاه شاهد هجوم چهره های هنری ، از بازیگر گرفته تا خواننده و چهره های ورزشی از وزنه بردار تا کشتی گیر و فوتبالیست بودیم که جای شگفتی داشت اما اظهارات افسانه بایگان می تواند در تحلیل چرایی این وضعیت و پشت پرده حضور چهره های معروف ولی غیرمرتبط با مدیریت شهری ، مؤثر باشد.
عصر ایران نوشت:
افسانه بایگان ، هنرمند محبوبی است که هنوز هم می توان او را جزو ستاره های سینمای ایران دانست ، اما هرگز یک سیاستمدار نیست و الّا بعد از ثبت نام در انتخابات شوراها ، با گفتن یک جمله ، پشت پرده عملیات دولت برای تصاحب شورای شهر تهران را عیان نمی کرد.
بعد از این که بایگان به عنوان کاندیدای شورای شهر در فرمانداری تهران ثبت نام کرد ، خبرنگار خبرگزاری مهر به سراغ او رفت و پرسید که از سوی چه نهاد یا ائتلافی برای این حضور انتخاباتی اقدام کرده است؟ و این هنرپیشه سینما و تلویزیون صادقانه پاسخ داد: من از سوی دفتر نهاد ریاستجمهوری در انتخابات شوراها شرکت کردم. (خبرگزاری مهر - 2 اردیبشهت 92)
این پاسخ کوتاه در واقع ، بیان کننده بسیاری از مسائل است:
1- تا کنون چندین بار نمایندگان رسانه ها از مسوولان ارشد دولت ، حتی از شخص رئیس جمهور درباره نحوه حضور دولت درانتخابات پرسش کرده اند و هر بار پاسخ هایی با این مضمون شنیده اند که دولت ورودی در این باره ندارد!
اینک مشخص شده است که نهاد ریاست جمهوری به طور چراغ خاموش ، حتی وارد مصادیق هم شده و افرادی را برای تصاحب شورا ، وارد میدان کرده است و البته معلوم نیست چه تمهیداتی هم برای پیروزی این افراد در نظر دارند!
2- در این دوره از انتخابات ، بناگاه شاهد هجوم چهره های هنری ، از بازیگر گرفته تا خواننده و چهره های ورزشی از وزنه بردار تا کشتی گیر و فوتبالیست بودیم که جای شگفتی داشت اما اظهارات افسانه بایگان می تواند در تحلیل چرایی این وضعیت و پشت پرده حضور چهره های معروف ولی غیرمرتبط با مدیریت شهری ، مؤثر باشد.
3- این که اساساً «در کجای وظایف نهاد ریاست جمهوری ، گسیل فرد یا افراد به کاندیداتوری وجود دارد؟» ، بحث جداگانه ای است اما وقتی مشخص می شود دولتی ها برای ورود به شورای شهر ، دست به دامن افسانه بایگان هم شده اند ، معنایش قحط الرجالی است که گریبانگیر این جریان شده است و الّا چه کسی است که نداند اداره بیست و پنجمین شهر پرجمعیت دنیا که با مسائلی مانند خطر زلزله ، ترافیک ، حمل و نقل ، بودجه ، تراکم جمعیتی ، آلودگی هوا و ... رو بروست کار بازیگر و کشتی گیر و خواننده و فوتبالیست نیست ، بلکه افرادی متخصص و مجرب می خواهد هر چند که دولتی ها در 8 سال اخیر ثابت کرده اند چندان به تخصص گرایی بها نمی دهند!
وی در برابر درخواستهای وبلاگنویسانی که به دیدارش رفته بودند، گفت: من نمیگویم که نمیآیم؛ البته نیازی هم نیست که من بیایم! یعنی نیازی نیست یک پیرمرد 80 ساله بیاید.
تحلیل این اظهارات هاشمی تنها در کنار درخواستهای نزدیکانش در انتخابات ممکن است؛ آنجایی که فردی مثل یاسر هاشمی قطعا میگوید "پدرم نمیآید" و در جای دیگری خیل درخواست از مرد بحرانها در رسانهها مطرح میشود که "هاشمی باید بیاید."
این تحرک "آمدن نیامدن" شاید نشان از آن دارد که هاشمی هنوز در پی حفظ جایگاه ویژه به عنوان منجی برای خود است و دوست ندارد با گفتن واژه "نمیآیم" آن هم در سن 80 سالگی، خود را فردی تمامشده قلمداد کند.
از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی با گفتن واژه میآیم نیز فضا را صریح و شفاف میکرد و مجبور به ارائه برنامه و راهکار برای فضای سیاسی کشور میشد که البته عدم تحرک جدی در زمینه برنامهریزی از سوی وی نشان میدهد که تحلیل اول یعنی تلاش برای حفظ جایگاه به واقعیت نزدیکتر است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام البته زیرکانه و هوشمندانه هنوز خود را حاضر صحنه نشان میدهد و با گفتن این جمله که "حتما نیاز نیست یک پیرمرد 80 ساله به میدان بیاید" خود را تمام ناشدنی معرفی میکند
تسنیم: مشاور ارشد خاتمی میگوید با توجه به شناختی که از وی دارد، خاتمی کاندیدا نمیشود.
صادق خرازی مشاور ارشد محمد خاتمی در خصوص اجماع اصلاحطلبان گفت: مشکل اصلی اصلاحطلبان این است که رهبری اصلاحطلبی هنوز نتوانسته است که به موقعیت استراتژیک خودش پی ببرد و بتواند همه جریانها و نحلههای اصلاحطلبی را دور خودش جمع کند. بالاخره در مجموعه دوستان اصلاحطلب هرکس دارای عقایدی است، اگر همه اصلاحطلبان دور یک مجموعه فرهیختهای بتوانند گرد هم بیایند، میتوانند به نتیجه و جمعبندی برسند و من امیدوارم این اتفاق در انتخابات بیفتد.
وی در مورد حضور خاتمی در انتخابات اظهار داشت: خاتمی در انتخابات شرکت نمیکند و دلایل خودش را هم قبلاً اعلام کرده است.
مشاور ارشد خاتمی در پاسخ به این سوال که برخی از اعضای حزب مشارکت از کاندیداتوری خاتمی میگویند، تصریح کرد: آنها علاقه خودشان را گفتهاند؛ با توجه به شناختی که خاتمی و مسائل کشور دارم، بعید میدانم خاتمی به تصمیمی برسد که در انتخابات حضور یابد.
خرازی در خصوص مکانیزم اصلاحطلبان برای رسید به اجماع گفت: هنوز با کسی راجع به این موضوع صحبت نکردم و یا کسی با من صحبت نکرده است که این مکانیزم چیست و چه اقدامی میخواهند انجام دهند و بیشتر جنبه حرف و سخن دارد. آنچه که در این مجموعه مهم است، این است که بزرگان اصلاحطلب هنوز نتوانستند به یک جمعبندی برسند و امیدوارم در روزهای آینده به آن جمعبندی برسند و بتوانند کسی را معرفی کنند.
وی در خصوص فرد مورد نظرش به عنوان گزینه حداکثری برای اصلاحطلبان خاطرنشان کرد: در حال حاضر حرفی برای گفتن در این زمینه ندارم و هنوز به جمعبندی نرسیدم.
این کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به این سوال که به نظر شما در انتخابات آینده حماسه سیاسی شکل میگیرد، اظهار داشت: انتخابات حتماً باید تبدیل به حماسه شود و انتخابات ضریب امنیتی ایران را بالا میبرد و میتواند حقوق حقه ملت ایران را در صحنه بینالمللی به دست آورد.
خرازی با بیان اینکه انتخابات میتواند مهمترین بستر برای تنشزدایی و اعلام حضور یک ملت باشد، افزود: انتخابات بستر خیلی جدی برای تحقق دوباره نُرمها و ترمینولوژی جدید در دنیا است و هر کس دلش برای کشور میسوزد و نگران آینده کشور است، باید تلاش کند که انتخابات در شکوه حداکثری برگزار شود.
وی ادامه داد: فارغ از اینکه چه گرایشی داریم و چه گرایشی نداریم، باید به انتخابات اهمیت دهیم چراکه همیشه شده کشورهایی بعد از دو جنگ جهانی اول و دوم در معرض خطر بودند، اما ملت، جریانها، احزاب، گروهها و نخبگان سیاسی آنها با بلوغی که داشتند، توانستند کاری کنند که ضریب امنیت ملیشان را بالا ببرند.
این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: انتخابات باید منتج به بالا بردن ضریب امنیت ملی باشد، نه اینکه ضریب امنیت ملی را کاهش دهد.
محمدرضا جمالی در مقاله ای انتخاباتی با عنوان «رئیسجمهور مقاوم کیست؟»برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:
مقام معظم رهبری در سخنانی راه صحیح انتخابات و خصوصیات رئیسجمهور مطلوب را مشخص کردند. ایشان به ویژگیهایی چون تزکیه نفس و اخلاقی بودن، داشتن تدبیر و درایت اشاره کردند و گفتند فردی که رئیسجمهور میشود باید به اقتصاد مقاومتی ایمان داشته باشد.
در واقع فرمایش رهبری یک نوع نگاه جدید متناسب با شرایط دهه چهارم انقلاب است که درعین وفاداری به ارزشهای انقلاب نوعی واقعگرایی را در خود دارد.برای رسیدن به این منظور رئیسجمهور نباید فردی احساسی باشد که دائم شعار میدهد بلکه باید بتواند با نوعی تدبیر، گذشته را چراغ راه آینده قرار دهد.اما متاسفانه شاهد بودیم در هشت سال گذشته دولت به جای استفاده از درایت، بیشتر بهگفتاردرمانی و شعاردرمانی روی آورده است.
گرچه رگههایی از این موضوع را در دوره اصلاحات نیز شاهد بودیم. در حالیکه رئیسجمهور هوشمند که معتقد به آرمانها باشد، آرمانها را در عملگرایی پیگیری میکند.در این حالت اگر صرفا عملگرایی مدنظر قرارگیرد کارگزاران از دل آن بیرون میآید و اگر در راه رسیدن به آرمانها صرفا به حرف و احساسات تکیه شود دولت نهم و دهم از دل آن بیرون میآید که در عین اینکه هشت سال با مخاطب بازی کرد از واقعیتها چیزی باقی نگذاشت.
به همین دلیل تدبیر مهمترین ویژگی رئیسجمهور است. رهبری در صحبتهای خود به بحث حزب و قبیله و حاشیه درست کردن نیز اشاره کردند چرا که بسیاری از صحبتها باعث شد فقط مردم و مستضعفان هزینه بدهند و شعار بیتدبیر باعث شد بر ضدآرمانها عمل شود و در قبال آرمانها نوعی نگاه کاسبکارانه شکل بگیرد.امروز شرایط ایران بهگونهای است که حتما باید فردی بیاید که آرمانها را در عمل پیگیری کند و بر اساس عقل و خرد جمعی عمل کند نه اینکه به جای پاسخگویی دست به فرافکنی بزند.
یکی دیگر از ویژگیهای رئیسجمهور باید دوری از ماجراجویی باشد. اتفاقی که در دولت نهم و دهم افتاد این بود که بین ماجراجویی و سیاست خارجی تهاجمی، تفکیک صورت نگرفت. در واقع دولت با ماجراجویی در حوزه سیاست خارجی و داخلی مردم کشور را به دردسر انداخت.استفاده ابزاری از موضوع هولوکاست که درنهایت باعث خدمت به اسرائیل شد یا تصمیمهای ماجراجویانه دولت در زمینه انتقال کارمندان به خارج از پایتخت باعث به هم ریختن کل سیستم اداری کشور شد.
در حالیکه گرفتن تصمیم عاقلانه و مدبرانه با چنین تصمیمهای ماجراجویانه متفاوت است.یکی دیگر از ویژگیهایی که باید برای رئیسجمهور آینده به آن توجه داشت روحیه جهادی است،با توجه به اینکه ما تاکنون چهار گفتمان شامل گفتمان انقلاب که تا سال 68طول کشید، گفتمان سازندگی،گفتمان اصلاحات و باز گفتمان انقلاب را داشتهایم، نیاز داشتیم برای تحقق گفتمان انقلاب روحیه جهادی داشته باشیم اما دولت احمدینژاد این گفتمان را به انحراف کشاند.
داشتن روحیه جهادی آرمانگرایانه و عملگرایانه موضوعی است که ما را به اهدافمان میرساند چرا که اگر حرف از عمل بدون روحیه جهادی باشد تفکر تکنوکراتها حاکم خواهد شد و اگر آرمان بدون عمل را دنبال کنیم احساسی برخورد کردهایم.در واقع نگاه آرمانی موتور محرکه کشور است که میتواند کشور را از این رخوت و خمودگی نجات دهد. در صورتی که این نگاه آرمانی با عملگرایی و روحیه جهادی تلفیق شود، معجونی را میسازد که باعث میشود کشورمان در دنیا حرکت رو به رشد مطلوبی را داشته باشد
ستون یادداشت روز روزنامه وطن امروز به مقاله ای از عماد دادخواه با عنوان «رقص خون رسانه پسته!»اختصاص یافت: امروز شکی نیست که «تقلب» رمز آشوب فتنه 88 بود علاوه بر اینکه بهخوبی میدانیم اتاق فکر مدیریت این پروژه گسترده شهر آشوبی در خارج از مرز پرگهر ایران مستقر بوده است اما این موضوع نباید موجب شود تصور باطل بیبوتگی فتنهمحوران در داخل کشور در اذهان مسؤولان و مردم به وجود آید. فتنه بدون توکل و توسل دشمن بر دست و بازوی جبهه منافقین داخلی ممکن نبود تا این اندازه دوام یابد. علاوه بر اینکه خصوصیت بحرانزیستی جنبشهای ضدمردمی موجب میشود تا مدتها بتوانند در سایهسار آرامش جامعه غیرفعال باقی بمانند به امید روزهای بحرانی پیشرو! حال چرا آمریکا و انگلیس از سوئیچ کردن مجدد بر عمال قبلی خودداری میکنند، پروندهای پیچیده است که هنوز وقت گشایش آن فرا نرسیده است. حقیقت این است که دم امثال آقازاده لندننشین از بریتانیای صغیر چیده شد چون پروژه «تغییر رژیم» به دلایل متعدد دیگر تا اطلاع ثانوی در دستور کار غرب قرار ندارد اما کسی هم نمیتواند واکنش سلفیهای وطنی که ارباب نقشی برای آنها در بازی جدید در نظر نگرفته را پیشبینی کند. غرب از فتنه «انقلاب مخملی» در ایران سوئیچ کرده است بر نقشه «آشتی با دستکش تغییر سیاسی» اما آیا این تغییر استراتژی دلالت بر پایان «فتنه براندازی» دارد؟ اکنون وقت تبیین این مساله است که چرا اصرار داریم «فتنه» پایان نیافته است. لازمه پیشبرد فتنه سیاسی در بازه زمانی 8 ماهه تکیه بر خزانه«پول کثیف ملی» است. پسوند ملی از این جهت به عبارت اضافه شده که هزینه انقلاب مخملی در ایران با ارقام بی مقدار چند میلیون دلاری انقلابهای نارنجی و سرخ و سفید کشورهای کوچک حوزه شوروی سابق قابل مقایسه نیست. اینجا نیاز به ثروت بیاندازه در حجم انبوه است. اکنون مسؤولان باید به ملت پاسخ بدهند... آیا بازوانی که ثروت ملت ایران را صرف براندازی انقلاب مردم کردند شناسایی و قطع شدهاند؟ گیریم «همه» پیاده نظام غرب که اتفاقا بر کرسیهای قدرت و ثروت جلوس کردهاند را بشناسند؛ فرمان مبارزه با مفسدان اقتصادی هنوز به قوای سهگانه نرسیده است؟! فاسد تبدیل به افسد شد و ما هنوز به دنبال شوالیه اژدهاکش در به در لیستهای انتخاباتی ماندهایم! تا کی باید نگران عملکرد نوچههایی باشیم که چیزی نمانده اختیارشان از دست اربابان فراماسون رتبهدار نیز خارج شود! ناموس فتنه شایعه تقلب بود. ملت این بیناموسان موجسوار را در طول جنگ 8 ماهه، پس زد اما هنوز رسانههای مفتخور متصل به حرامخوران وطنی به لطف نمیدانم کدام مدیر خزیده در کرسی مسؤولیت، بر طبل «تقلب» میکوبند و اتفاقا افتخارشان هم آغوشی سیاسی با انحرافیون است! 8 میلیون رای ملت را بیاعتبار جلوه میدهند به این عنوان که فلانی از قول بزرگخاندان فتنهاندیشان چنان گفته! البته نمیدانند که باید صحتش را تایید کنند یا خیر! مگر «شایعه» تقلب با همین عناوین در جامعه ترویج نشد؟! مگر سایتهای اجارهای که به هزینه این دانشگاه و آن مجمع نفتی تغذیه میشدند هرگز «مدرکی» برای دریدن آبروی جمهوری اسلامی ارائه دادند که امروز نگران باشند از شایعهافکنی به نام این و آن؟ در این کشور چه خبر است که عوامل سایتی فیلتر شده بهرغم نظر صریح به فعالیت در داخل مرز مشغول هستند و عینا نقشی را که در انتخابات 88 بازی کردند از نو اجرا میکنند؟! این ملت پلاکاردهای خطاب به«تاجر ورشکسته» را چند سال باید در آسمان عدالتخواهی بلند کنند تا کوس محاکمه سران بیصاحب مانده فتنه بلند شود؟! چند سال احضار و محاکمه مدیران رسانههای ارزشی باید ادامه یابد تا حق ملت در آستان دادخواهی «حداقلی» هم که شده پرداخت شود؟ فتنه 88 بیشک از جنس فتنه 78 بود و امروز به خوبی میدانیم که فتنه 92 نیز ادامه همان مسیر فسادآور و تبعیضآفرین است. بیعدالتی مد سالهای متمادی انقلاب ما شده و وقتش فرارسیده بترسیم از روزی که توفان عدالت از روستاها فرا رسد و دودمان کاخ مصلحت را با خاکستر شایعهآفرینی و قدرتطلبی بر باد دهد. فتنه 92 را عاشورایی خاموش خواهیم کرد و این بار کاخ مفتخوران اقتصادی پورشهسوار را در ایام تحریم اقتصادی با حماسه سیاسی و اقتصادی نابود میسازیم. اینجا ایران است. فشار که زیاد شود شور نیز مضاعف افزایش مییابد. ما خوب میدانیم ارباب جواب کرده است وطنیهای خیانت پیشه را که امروز خشمگین از دیپورت خارجی، رسانه کوک میکنند تا پشت انحرافیون از در عقب درآیند! اندیشهها را میبوییم یک به یک، مباد گمان باطل پرچم کردن بیناموسی بزرگ تقلب را خدای ناکرده کسی در گوشهای نشخوار کرده باشد. ملت و رهبری سالهاست صحبت از یاد و خاطره هتکحرمت انقلاب را نیز ممنوع اعلام کردهاند حال گمان کن در روزگاری که پشت پدر خانواده از شدت ایستادگی زخمی شده یکی پیدا شود و به شوخی از سر بینقشی در بازی بزرگان، حرف عقبنشینی ایدئولوژیک از اندیشه انقلاب را مقابل ملت علم کند. چنین جراتی را خواهیم درید! واللهالعظیم اینجا بوی غیرت هوش از سر مردم برده است؛ وای به روزی که فرمان عاشورایی از بالا صادر شود! وای به روز رقص خون و آتش! از دیبا و پهلوی سوال کن «لندن» پذیرایشان شد در ایام حماسه یا خیر!
.: Weblog Themes By Pichak :.